“ابنر پروکن”، یکی از سارقان حرفه ای لس آنجلس، متوجه می شود فردی نقشه بزرگ سرقت بعدی اش را ربوده است. او “ریموند سنت ایوس”، نویسنده کتابهای جنایی را برای مذاکره با سارق استخدام می ...
"کای دانستان" و همسرش که به تازگی ازدواج کرده اند، اعلام می کنند به زودی صاحب فرزندی خواهند شد.این خبر پدر او را با این واقعیت که به زودی پدربزرگ خواهد شد روبرو می کند...
پس از مرگ پدرش و از دست دادن ثروت خانواده، بانی (جوآن کرافورد) به عنوان خبرنگار تازه کار مشغول به کار میشود در حالی که برادرش (ویلیام بیکول) درگیر قاچاق مشروبات الکلی میشود.
بلو، یک نقاشِ سختکوش، و الی، پسر یک تاجر، دوستان دوران کودکی هستند که روابط عاشقانهی پیچیدهای دارند، که به آرامی وضعیت دوستی خودشان را آشکار میکند.
در سال ۱۹۴۶ در شمال آفریقا، دو خلبان سابق نیروی هوایی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم، مجبور میشوند برای یک قاچاقچی بینالمللی کار کنند تا پول لازم برای بازگشت به زندگی غیرنظامی خود را به دست آورند.
هالی بنسون دختر کوچکی با قلبی بزرگ است. متأسفانه، روشهای خلاقانهی او برای کمک کردن اغلب باعث دردسر میشود. دن بنسون بدون همسر زیبا و ایمان تزلزلناپذیرش، آشپزی، آرایش مو یا کمک به سه فرزندش را بلد نیست.
مگی از ملاقات با زنی که ادعا میکند با همسرش، آلن، ازدواج کرده، وحشتزده میشود. آنها که در ابتدا با هم دشمن هستند، خیلی زود پرده از دروغهایی برمیدارند که آلن و همسران زیادی را که قبلاً با آنها ازدواج کرده، احاطه کرده است.
یک تولیدکننده لوازم آرایش، شانس بزرگی را به دست میآورد و با یک مدیر سرمایهگذاری همکاری میکند تا محصولاتش را در بازار بیشتر عرضه کند. آیا او میتواند جادویی را که باعث موفقیت لوازم آرایشش شده، حفظ کند؟
در ۲۵ ژانویه ۱۹۸۵، دهها نفر از محبوبترین نوازندگان آن دوران در لسآنجلس گرد هم آمدند تا یک تکآهنگ خیریه برای کمک به قحطیزدگان آفریقا ضبط کنند. آنها با کنار گذاشتن غرور، روی آهنگی همکاری کردند که تاریخساز شد.
لونا (جوسلین هادون) یک رقصنده سابق است که آن رویا را برای یک زندگی آرام و مدیریت کسب و کار ساختمانی خانوادهاش کنار گذاشته و این فرصت را پیدا میکند که یک سالن ورزشی را به استودیویی برای نمایشهای هوایی تبدیل کند. وقتی او لحظهای را برای رقصیدن با لباسهای ابریشمی امتحان میکند، بنت (الیور رنو)، یک هوانورد حرفهای که از اجرا در سراسر جهان به خانه بازگشته است، مخفیانه او را کشف میکند. بنت از اینکه وارد شود و ببیند پیمانکارش مشغول بازی با لباسهای ابریشمی است، خیلی خوشحال نیست، اما...
«زنده باد مونترو» داستان رپر، خواننده و ترانهسرای پیشگام، لیل ناز اکس، را در اولین تور خود دنبال میکند. این فیلم که روایتی از خاطرات یک هنرمند است، تصویری صمیمی از او در حال گذر از هویت، خانواده، انتظارات و پذیرش است.
مایکل پولان، استاد روزنامهنگاری و دانشجوی رشته غذا، تاریخچه چهار گیاه را ارائه میدهد که هر کدام راهی برای ضروری شدن خود برای انسانها پیدا کردهاند و در نتیجه تکثیر گسترده آنها را تضمین کردهاند. سیب، برای شیرینی؛ لاله، برای زیبایی؛ ماریجوانا، برای لذت؛ و سیبزمینی، برای امرار معاش. هر کدام داستانی از کشف و سازگاری دارند؛ هر کدام رابطهای همزیستی با تمدن بشری دارند. فیلم این داستانها را روایت میکند و این روابط را بررسی میکند.
داستان چهار قهرمان بیتکلف را روایت میکند که تضمین میکنند هیچ دانشآموزی از لذت موسیقی محروم نشود. همچنین یادآوری میکند که چگونه موسیقی میتواند بهترین دارو، تسکیندهنده استرس و حتی فرار از فقر باشد.
سال ۱۹۸۴ است و ونیز بیچ، کالیفرنیا، در مرکز انفجار فرهنگ پاپ قرار دارد. جوانان رنگینپوست که به دنبال پناهگاهی از آشفتگی زندگی شهری هستند، به جامعهی اقیانوسی التقاطی هجوم میآورند تا پدیدهای کاملاً جدید خلق کنند: رقص غلتکی. استعداد و شخصیت پرجنبوجوش این «خانواده»ی چندفرهنگی رقص غلتکی، جمعیت زیادی را به خود جذب میکند و بر هالیوود تأثیر میگذارد. اما درست زمانی که رقص غلتکی شکوفا میشود، سیاست، پول و اشرافیگری دست به دست هم میدهند تا رویاهای آنها را از بین ببرند.
کمدین بانی مکفارلین، کلاه روزنامهنگاری تحقیقی خود را بر سر میگذارد تا یک بار برای همیشه بفهمد که آیا زنان بامزه هستند یا خیر و یافتههای بیطرفانه خود را در مستندی که برخی آن را مهمترین مستند نسل ما مینامند، گزارش میدهد.
یک آدمکش در ماموریت نهایی خود در فوئرتهونتورا، برای کشتن مردی که هرگز او را ندیده است. وقتی هدفش به تأخیر میافتد، خود را مجذوب جزیره، مردم و یک کشتی غرق شدهی شبحوار میبیند.
جیسن "تو جی" جنینگز، یک ستاره سابق فوتبال حرفهای است که به شدت از کارش ناامید شده و به بدترین وضعیت ممکن رسیده است. وقتی جیسن به مربیگری یک تیم فوتبال خیابانیِ بیقانون به خدمات اجتماعی محکوم میشود، این موقعیت را فرصتی برای تغییر زندگیاش میبیند.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...