هونگ، راننده کامیون کانتینری، زندگی ایدهآلی را با دختر کوچکش، آن، سپری میکند. پدر و دختر در هر سفر با کامیون کانتینری نارنجی خود، نزدیکترین همراهان میشوند. زندگی به همین منوال ادامه مییابد تا اینکه آن مجبور میشود پدرش را برای رفتن به مدرسه ترک کند. روزی به هونگ اطلاع داده میشود که آن از افسردگی شدید رنج میبرد. هونگ با تکیه بر مهارتهای قدیمی خود در گذشته و کشف حقیقت، از فهمیدن اینکه دختر کوچکش توسط یک مرد غریبه ربوده شده، خشمگین و دردناک میشود. شروع
«آواز جنوب» (دات رانگ فونگ نام) بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی نویسنده دوآن گیوی ساخته شده است. این فیلم سفر سریالی پسری گمشده به نام «آن» را روایت میکند که در مسیر جستجوی پدرش، ماجراجوییها و تراژدیهای مختلفی را تجربه میکند.
Lam, a notorious henchman, lives quietly in a poor neighborhood. When his stepdaughter is missing, he goes back to the remnants of his past criminal network for help and faces a new generation of deadly adversaries.
سونگ ها، یک زن جوان ویتنامی با یک هدف مشخص وارد بوداپست میشود: او میخواهد ریشههای خود را کشف کند. در حالی که او گذشته را بررسی میکند، رابطهای عاشقانه بین او و ویکتور، یک مرد مجارستانی، شکوفا میشود.
The life of a single mother with her little daughter is more interesting when the appearance of a gentleman, the plan to "find a husband, find a father" begins from here.
When a ghost-fearing magician falls for his staffer, who happens to be haunted by her dead best friend, he must face his fears while convincing her he'd make an excellent boyfriend.
Mrs. Nu (Le Giang) is a domineering matriarch who runs her three-generational household the same way she runs her successful crab noodle soup stall. In short, she runs a tight ship in all aspects of life. However, when three generations live under one roof, sparks are bound to fly - and not necessarily the good kind. Feeling suffocated under her mother's oppressive glare, Nu's youngest daughter Nhi (Uyen An) decides to elope with her carefree boyfriend John (Song Luan). But the young couple soon
یک مجری رادیویی اتاقی را در خانه مجلل خود به یک نوجوان فراری پیشنهاد می دهد، بدون اینکه مشکوک باشد که مهمانش انگیزه های پنهانی دارد که او را مجبور می کند تا با تاریک ترین اسرار خود روبرو شود.
Linh accepts the invitation to visit Hang, her long lost best friend at a old house in a nearby city. During her stay, Linh discovers the haunted portrait of Muoi and its curse throughout years of anger. Linh has to make a life and death decision of either running away or facing the curse in order to save her friend. Little does she know, while slowly unfolding the darkest secret behind this haunted portrait, Linh is falling deeper into the most horrific trap, which was contrived... specifically
در کوههای مهآلود شمال ویتنام، یک دختر نوجوان همونگ با چالشهای بزرگ شدن روبرو میشود. در فرهنگ سنتی دی، دختران در سن ۱۴ سالگی ازدواج میکنند. اما او در مدرسه میآموزد که گزینههای دیگری نیز وجود دارد.
در زیر باران نمناک شهر شلوغ سایگون، یک نوازنده رویایی و یک دختر واقع بین سخت گیر به هم برخورد می کنند و عاشق هم می شوند. آنها در مواجهه با ناملایمات اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و عاشقانه، هنوز پاسخی ندارند.
زندگی فونگ آنه که دائماً هر شب رویای کشته شدن توسط یک قاتل بی چهره را می بیند، مختل می شود. با این حال، زمانی که قاتل بیچهره وارد زندگی میشود و او را تعقیب میکند، حتی وحشتناکتر اتفاق میافتد.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...