کارول از عموی عجیب و غریبش یک کلوپ شبانه به ارث میبرد. او به آنجا نقل مکان میکند، اما در آنجا متوجه میشود که عمویش واقعاً چقدر عجیب و غریب بوده است. او در حالی که با خاطراتش دست و پنجه نرم میکند، شروع به به خاطر آوردن چیزهای بیشتری در مورد رابطه بسیار خاصش با عمویش میکند.
کلاهبرداری به نام کوین لنینهان در حال قاچاق جواهر به تصویر کشیده شده، که خود را برای فرار از مجازات به دیوانگی میزند و برای انجام بررسی به بیمارستان فرستاده می شود، جایی که برای دکتر موردی سردرگم کننده است و با آغاز طوفانی شدید کنترل بیمارستان را به دست م
آنجلا، معشوقهی مکزیکی تبار یکی از خلافکاران نیویورک میباشد. پس از اینکه همسر این خلافکار از خیانتش مطلع میشود، وی را به قتل میرساند. آنجلا از پدر مقدس خواسته بود که...
یکی از رؤسای FBI به نام «هری شانن» (مگاوین)، از مأمور سابق، «مارک کامینسکی» (شوارتسنگر) کمک می خواهد تا با رهبر تبهکاران شیکاگو، «لوییجی پاتروویتا» (وانامیکر) مبارزه کند. او به «کامینسکی» پیشنهاد می کند که ...
بيست سال پيش در کيپ کاد. «آلن بائر» پسر بچه ي هشت ساله، از قايق به درون آب پرت مي شود و پيش از نجات، يک پري دريايي را مي بيند. زمان حاضر، نيويورک. «آلن» ...
تام (کوین اسپیسی) یک میلیاردر است که مشغلهی کاری اش او را از همسر دوست داشتنی اش لارا و دخترش ربکا دور کرده است. تام که میخواهد به دخترش ربکا برای تولد 11 سالگی اش ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...