وقتی "گابریل" و "امیلی" بر حسب اتفاق با یکدیگر آشنا می شوند،آنها روز را با هم سپری کرده و خوش می گذرانند.در پایان شب "امیلی" داستانی برای "گابریل" تعریف کرده و ...
Summary: Cécile and Samira can't pay their expensive Paris rent. Walking down the street the two girls see an art gallery reception and finesse their way in. In attendance are Michel Farnèse, a very...
"کاترین" صاحب گالری سطح بالا،"سوفیا" خدمتکاری بامهارت و آرام را برای کار در عمارت خانوادگیشان استخدام می کند.همسر و فرزندان او از "سوفیا" استقبال کرده و کار او را تحسین می کنند.پس از مدتی او ...
یک هتل کثیف در شهر بانکوک. «دافی»، مرد پریشان احوال و معتاد اسکاتلندی، نقشه ی یک جزیره ی رویایی را به جوانی امریکایی به نام «ریچارد» می دهد و سپس خودکشی می کند. «ریچارد» نیز ...
آنا یک خدمتکار است که قبول میکند در یک یتیمخانه مشغول به کار شود. بچه های بتیم یکی پس از دیگری توسط خانواده ها به فرزندی پذیرفته می شود. آنا با آخرین بچهی یتیم آنجا ...
جیلز و کریستین دختر و پسری هستند که در حومه پاریس زندگی میکنند. خانواده این دو وضعیت فلاکت باری دارند و این دو بدون هیچ هدف و انگیزه ای تنها از طریق سرقت از مغازه ...
در صبح یک روز،"والری" قصد دارد به دوست پسر بیکارش "رمی" بگوید که باردار است.او تصمیم دارد بچه را نگه دارد اما آنها سر این موضوع با هم بحث و جدل می کنند.در همان روز ...