داستان فیلم درباره بلانش رنارد است که با گرگ لامورکس آشنا میشود و معتقد است که او همان کسی است که میخواهد، اما خیلی زود خود را درگیر رابطهای سمی با مردی سلطهجو و خطرناک مییابد.
وقتی "گابریل" و "امیلی" بر حسب اتفاق با یکدیگر آشنا می شوند،آنها روز را با هم سپری کرده و خوش می گذرانند.در پایان شب "امیلی" داستانی برای "گابریل" تعریف کرده و ...
Summary: Cécile and Samira can't pay their expensive Paris rent. Walking down the street the two girls see an art gallery reception and finesse their way in. In attendance are Michel Farnèse, a very...
"کاترین" صاحب گالری سطح بالا،"سوفیا" خدمتکاری بامهارت و آرام را برای کار در عمارت خانوادگیشان استخدام می کند.همسر و فرزندان او از "سوفیا" استقبال کرده و کار او را تحسین می کنند.پس از مدتی او ...
یک هتل کثیف در شهر بانکوک. «دافی»، مرد پریشان احوال و معتاد اسکاتلندی، نقشه ی یک جزیره ی رویایی را به جوانی امریکایی به نام «ریچارد» می دهد و سپس خودکشی می کند. «ریچارد» نیز ...
آنا یک خدمتکار است که قبول میکند در یک یتیمخانه مشغول به کار شود. بچه های بتیم یکی پس از دیگری توسط خانواده ها به فرزندی پذیرفته می شود. آنا با آخرین بچهی یتیم آنجا ...
جیلز و کریستین دختر و پسری هستند که در حومه پاریس زندگی میکنند. خانواده این دو وضعیت فلاکت باری دارند و این دو بدون هیچ هدف و انگیزه ای تنها از طریق سرقت از مغازه ...
در صبح یک روز،"والری" قصد دارد به دوست پسر بیکارش "رمی" بگوید که باردار است.او تصمیم دارد بچه را نگه دارد اما آنها سر این موضوع با هم بحث و جدل می کنند.در همان روز ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...