نمایشنامه ای درباره پیرمردی پست و خودخواه به نام ابنزر اسکروج که از کریسمس متنفر است. او به سفری در کریسمس از گذشته خود برده می شود و به عنوان مردی جوان می بیند که بیشتر از نامزدش، عاشق پول است.
رئیس جهمور گرنت به مبارز سرخپوست مک کی دستور می دهد تا با سرخپوستان شمال کالیفرنیا و جنوب اورگان مذاکره کند. در میان راه او باید نانسی میک را تا خانه عمویش همراهی کند و...
پس از مرگ همسر "منی سینگر"،دختر کوچکش "مالی"گوشه گیر می شود.برای مراقبت از "مالی" او زنی به نام "کورینا واشینگتن" را استخدام می کند.او "مالی" را از خلوت خود خارج کرده و به آنها راه ...
پس از حمله آپاچی ها به قطار حامل مهاجران، تنها تعداد انگشت شماری از آنها زنده می مانند. آنها جان خود را به دستان کومانچی تاد، مردی سفید پوست که بیشتر زندگی خود را با ...
جفری استوارت که برای اداره تحقیقات علمی کار می کند به همراه همکارش دن فوربز به یک فروشگاه فرستاده می شوند. آنها متوجه یک میدان قوی مغناطیسی در فروشگاه می شوند. آنها موفق می شوند ...
ترى مكى و نيكى فرانت در سفرى دريايى با هم آشنا میشوند و هنگام جدايى قرارى براى ديدار در يك سال بعد می گذارند . اما زن در اثر تصادفى فلج میشود و به قرار نمیرسد ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...