ناتالی، سرآشپزی در شهری غارنشین، سرپرستی خواهرزادهی دردسرسازش، سابرینا، را بر عهده میگیرد. خواهر دوقلوی ناتالی، سلیا، هنگام بازسازی یک مسافرخانهی تاریخی به همراه همسر سابقش فوت کرده است. سابرینا به مسافرخانه نقل مکان میکند و صداهای عجیبی میشنود.
"لوک" مردی که دچار اختلال اوتیسم است به همراه پدر بزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. "لوک" وارد دنیایی می شود که هیچکس از او توقعی ندارد اما خودش می خواهد شغل و عشقی واقعی ...
A recently divorced mother allows her troubled daughter to attend prom, but what was supposed to be the best night of their lives turns into a twisted cat and mouse game when the daughter and her friends are taken hostage by their limousine driver.
هلن و دخترش لورن را دنبال میکند که به یک کلبهای دورافتاده در شمال میروند و با یک فرد ملاقات میکنند که در واقع دزدی است که سعی میکند از یک قاتل خونسرد فرار کند و حالا هلن و لورن نیز در رادار قاتل هستند.
فارق التحصیلان دبیرستان (رایلی و کریس) با عشق و شوری که به هم داشتند به علت تصادف غم انگیزی که اتفاق می افتد از هم جدا می شوند. رایلی خودش را مقصر مرگ دوست پسرش می داند در حالی که کریس به بی بند و باری روی می آورد و...
Summary: A young couple's dream of starting a family shatters as they descend into the depths of paranoia and must struggle to survive an evil presence that wants nothing more than their very own ...
کری دختر نوجوانیست که علی رغم میل مادرش که فردی به شدت مذهبی است، او قصد دارد به جشن رقصی که تامی روس ترتیب داده برود. اما رفتن او به این مجلس و دوری از ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...