ارتباط کلید زنده ماندن نه غریبه است که توسط مردی نقابدار ربوده شده و به آنها گفته شده هر ده دقیقه یکی از آنها کشته خواهد شد تا اینکه کشف کنند چرا آنجا هستند!
داستان سه دانشجو که در حال فیلمبرداری یک فیلم ترسناک خود را در بدترین کابوس هایشان می بینند. تنها امید آنها برای زنده ماندن دو کارآگاه می باشد که دوربینی را که پشت سر گذاشته اند پیدا می کنند.
پیتر که در حال تحصیل برای رسیدن به مقام کشیشی است, به سواحل خلیج فرستاده می شود تا در کنار یک کشیش مسن و یک داوطلب زیبا کار کند, که باعث می شود او درباره پیمان هایش مجددا بیندیشد.
در آینده ای نه چندان دور، مردی با مشکلات ژنتیکی، آرزوی دیرینه ای برای رفتن به فضا دارد. جامعه «وینسنت فریمن» را بخاطر آرایش ژنتیکی نامناسبش در انسان های رده پایین قرار داده است، و ...
پس از درگيري «کيپ» (ريبيزي) باا رئيس يک باند تبهکاري، برادر بزرگ ترش، «رندال رينز» (کيج) براي نجات جان برادرش، متعهد مي شود که با هم کاري چند سارق حرفه اي اتومبيل يک شبه پنجاه ...
داستان واقعی "هومر هیکام" پسر یک معدنچی که تحت تاثیر پرتاب اولین ماهواره به فضا یعنی اسپوتنیک تصمیم می گیرد برخلاف خواسته پدرش طریقه ساخت موشک را یاد بگیرد و...
دختری شانزده ساله ( کریستینا ریچی ) به ملاقات برادر ناتنی اش که همجنس گرا است می رود، و بعد از مدتی عاشق دوست پسر برادرش می شود، و همین مساله باعث بوجود آمدن اختلاف ...
داستان فیلم در مورد دختر و پسری است که مردی خلافکار سرپرستیشان را برعهده میگیرد. آنها در آینده عاشق یکدیگر می شوند و نقشه میکشند تا پدر سوء استفادهگرشان را به قتل برسانند...
داستان فیلم هفت دلاور ، درباره ی هفت تیرانداز به سرپرستی مردی به نام کریس آدامز در غرب وحشی است که تصمیم میگیرند از مردم یک دهکده در برابر حملات گروهی یاغی محافظت کنند و…
«ایوان تربورن» در شهری کوچک به همراه مادرش زندگی می کند. او از اختلالات حافظه رنج می برد و گاهی اوقات بطور ناگهانی خودش را در جایی دیگر می یابد، در حالی که نمی داند ...
در شبی بارانی عده ای برحسب اتفاقاتی غیر مترقبه که بهم مروبط است به یک متل پناه می آورند.اکنون 11 نفر در متل حضور دارند. یک بازیگر زن و محافظش،یک پلیس و زندانی اش،یک دختر ...
جنگ جهاني دوم، پس از حمله ي ژاپني ها به پرل هاربر. دو دوست دوران کودکي به نام هاي «ريف مکولي» (افلک) و «دني واکر» (هارتنت)، زني (بکينسيل) را که هر دو به او علاقه ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...