در بیست و سوم دسامبر کهنه سرباز جنگ کره "جرج هاورستیک" و پرستار "ایزابل کرین" در یک مراسم مردمی با هم ازدواج می کنند. آنها پس از بستری شدن "جرج" در بیمارستان به علت لرزشهای ...
ای.جی نیلز نویسنده سری کتاب های "مجردی" می باشد. این کتاب ها زندگی عاشقانه افراد مجرد در نقاط مختلف جهان را توصیف میکنند. زمانی که برای پرداخت مالیات به دولت به مشکل برمیخورد، تصمیم میگیرد ...
"راجر ویلوبی" به نظر می رسد در رشته ماهیگیری بسیار حرفه ای است.او کتابهایی در اینباره می نویسد و مشتریانش او را بسیار دوست دارند.تنها یک مشکل وجود دارد:او در زندگی اش هیچوقت ماهیگیری نکرده ...
الیوت نش (Elliott Nash) به عنوان نویسندهی تلویزیون شناخته میشود. وی جنازهی یک باج گیر را در حیاط خلوت خانهی خود دفن میکند اما همواره در خصوص این موضوع، استرس دارد. الیوت تصمیم میگیرد که ...
آرین (هپبرن) دختر جوانی است که با پدر کارآگاهش (شوالیه) زندگی میکند و درباره پروندههای او بسیار کنجکاو است. کنجکاوی درباره پرونده مرد ثروتمند و زنبارهای بهنام فرانک فلاناگان (کوثر) باعث درگیری عاطفی آرین با ...
پس از وقوع یک زمین لرزه،سه برادر تکه ای طلای گرانبها که ارزشی معدل هزاران دلار دارد پیدا می کنند.اما ثروت بادآورده آنها مشکلات بسیاری به وجود می آورد تا اینکه آنها تصمیم می گیرند ...
"باربارا" دختری بسیار ثروتمند است که عاشق "نورمن فایفر" جوانی بی پول می شود.او به "نورمن" هویت واقعی خود را نمی گوید و آماده ازدواج با او می شود.اما مادر "باربارا" نمی خواهد دخترش با ...
«جوباک» (وويت) پسر جذاب ولي بي پول شهرستاني، به نيويورک مي آيد تا با تلکه ي زنان مسن پولدار کسب درآمد کند. او خيلي زود با «راتسو ريزو» (هافمن) آشنا مي شود؛ کلاهبرداري مسلول و ...
«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه اى كه نامى ندارد زندگى مى كند. روزى نويسنده اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى كند و ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...