زندگی Tuan Wanlu (بریگیت لین) پس از آشنایی تصادفی با یک نفر ناگهان تغییر می کند و او در مثلث عشقی (بین منگ و یو لان) گیر می افتد و تلاش می کند تا زندگی عاشقانه خود و رازهای گذشته اش را با هم حفظ کند.
When his wife, also working for the the police, but in a different department, is being brutally murdered, a police officer begins to investigate the case on his own. Soon he has the hitwoman, who did it arrested, but must find out that things are not as easy as he thought. He has knocked at the wrong door and it turns out that the woman he has hold of may be his only ally.
هو می فونگ زن جوانیست که دچار مشکل شده و از باند مجرمان فرار می کند و چیزی مهم در کیف پولش پنهان شده است. او در حالی که قصد فرار داشت، در تاکسی فردی به نام شیان چن پس از پنهان کردن کیف پول، می میرد. شیان چن که اکنون وارد ماجرا شده، ...
گریسر، قوری، اسموکی، بومر، کرلی عده ای خلافکارند که در زندان با هم آشنا می شوند. آنان پس از آزادی تصمیم می گیرند که حرفه ای شرافتمندانه انتخاب کنند و دست از انجام کارهای غیر ...
یک پلیس خبرچین، نامه ای حاوی اطلاعات سری در مورد یک عملیات غیرقانونی مواد مخدر را برای دوستش یی-چینگ می فرستد. زمانی که پلیس خبرچین در حال گذراندن تعطیلاتش در تایلند می باشد، سرسپردگان خدای ...
ماسلز (جکي چان) پليس ويژه ي هنگ کنگ در پي دستگيري باند تبهکاري معروف به مترسک ها در ژاپن دچار مشکل ميشود. او از والتر رئيس پليس ميخواهد تا تي پات (ساموهانگ) دوست قديمي که ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...