وقتی مارگو، دانشجوی سال دوم دانشگاه، با رابرتِ بزرگتر قرار ملاقات میگذارد، متوجه میشود که رابرتِ واقعی، آن رابرتی را که مارگو از طریق پیامک با او لاس میزد، ندارد. کاوشی موشکافانه در مورد وحشتهای قرارهای عاشقانه.
در اوایل دهه هفتاد میلادی "کلیفورد ایروینگ" بیوگرافی جعلی خود از "هوارد هیوز" را به یکی از ناشران درجه اول فروخت.چیزی که تبدیل به یک بمب رسانه ای شد...
فرزند یک خانواده ی ثروتمند است که از هر مدرسه خصوصی که در آن درس میخوانده اخراج شده است و این بار در یک مدرسه عمومی و عادی ثبت نام کرده است به عنوان روانشناس ...
ظرف هشت ساعت آینده شی ء فضایی بزرگ زمین را نابود خواهد کرد. بطور تصادفی تعدادی از مردم برای رفتن به پناهگاهای زیرزمینی انتخاب میشوند.داستان فیلم درباره زوج جوانی ست که در شرف جدایی میباشند و اکنون باید به همراه پسرشان خود را به پناهگاه برسانند.
رابرت گارفیلد مرد تنهایی است که به گذشته خویش می نگرد: زمانیکه با مادر جوانش زندگی می کرد و پدرشان که ظاهرا یک قمارباز بوده آنها را تنها گذاشته و برای آنها فقط بدهی بر ...
«جوليان نوبل» (برازنان)، قاتل مزدور، رفته رفته نگراني ها و فشارهاي حرفه اش را بر جسم و روحش احساس مي کند و به اين نتيجه مي رسد که مشکل او بي رفيقي است. کمي بعد ...
«مايکل فرادي» (بريجز)، استاد دانشگاهي است که همسرش - مأمور FBI - هنگام انجام وظيفه، توسط اعضاي يک گروه تروريستي دست راستي به قتل رسيده است. «مايکل» آرام آرام مشکوک مي شود که خانواده ي ...
شیکاگو. «نلسن رایت» (ساترلند)، دانشجوی پزشکی، برای تجربه ی دنیای پس از مرگ، فعالیت قلب خود را متوقف می کند و دوستانش: «ریچل» (رابرتس)، «دیوید» (بیکن)، «جو» (بالدوین) و «رندی» (پلات) با کمک داروهای خاصی، ...
پسر بچه اي به نام «کوين» (کالکين)، به دليل شيطنت هايش، شب پيش از سفر خانواده اش براي تعطيلات کريسمس، تنبيه مي شود تا در اتاق زير شيرواني بخوابد، و او هم پيش از خواب ...
دختر یک ریاضیدان بزرگ اما روان پریش که به تازگی درگذشته، اکنون سعی دارد تا با تنها چیزی که از پدرش به او ارث رسیده، یعنی همان جنون، کنار بیاید... یکی از شاگردان سابق پردش
«ديو اسپريتس» (کيج) مجري برنامه هاي هواشناسي يکي از شبکه هاي پر بيننده ي تلويزيوني شيکاگو است. زندگي او از لحاظ حرفه اي، کم و کسر ندارد. اما از لحاظ خصوصي پر از مشکل و ...
«وارن اشميت» (نيکلسن)، در شصت و شش سالگي، پس از سال ها کار بيمه، تازه بازنشسته شده ولي رفته رفته به اين نتيجه مي رسد که دوران بازنشستگي، آن دوران ايده آلي نيست که فکرش ...
هنگامی که الیزای مضطرب نامه عاشقانه ای را پیدا می کند که توسط فردی ناشناس برای شوهرش نوشته شده است، برای مشاوره به خانواده اش در لانگ آیلند که به آنها نزدیک و صمیمی است؛ مراجعه می کند...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...