با در نظر گرفتن مسائل به دستان خود، کارآگاه باب هیاتور تلاش می کند تا به یک فرقه بد را نفوذ کند تا دختر ربوده شده خود را نجات دهد و قتل همسرش را انتقام بگیرد.
داستان دو فرد به نام های ابرکرومبی و فیچ که در اواخر دهه 90 و اوایل دهه 2000 با همکاری چند مدل مشهور و رقاصان حرفه ای، مراکز خرید جدیدی را افتتاح کردند.
کلارک دیویس یک کشاورز است که در مزرعه خودش به همراه پسران و دختر و همسرش در این مزرعه زندگی میکنند. این فیلم وسترن داستان اتفاقاتی است در این خانواده و این مزرعه به وقوع ...
مردی از بیابانهای تگزاس به ضرب گلوله کشته و دفن می شود.پس از مدتی جسد پیدا شده و در گورستان شهر "ون هورن" دفن می شود."پیت پرکینز" سرکارگر مزرعه ای محلی یک پلیس مرزی را ...
پیش از انقلاب کوبا یک دختر آمریکایی به اسم کتی میلر (دیگو لونا) كه پدرش به عنوان رئیس نمایندگی شرکت فورد در هاوانا تعیین شده به همراه والدين و خواهر كوچكترش به كوبا می رود ...
یک خلبان هویپیماهای بدون سرنشین که دوازده ساعت روز را با تروریستها می جنگد، به خانه رفته و دوازده ساعت دیگر با همسر و فرزندانش جر و بحث می کند. اما او ماموریت خود را ...
داستان فیلم حکایت واقعی یک ایستگاه رادیویی غیر قانونی پخش موسیقی راک و پاپ در دهه 60-70 انگلیس است که از داخل یک کشتی به نام Pirate Radio Rock و از داخل آبهای دریای شمال ...
در نوامبر سال 1970 تمامی تیم فوتبال بهمراه مربیان دانشگاه مارشال در یک سانحه ی هوایی جان باختند. در بهار همان سال به مربیگری “نیت رافن”، بازیکنی که بخاطر مریضی اش پرواز مرگبار را ...
یک دختر نوجوان یتیم توسط زوجی به سرپرستی گرفته میشود. اما زمانی که به خانه ی آن ها می رود، می فهمد که آن زن و شوهر مهربانی که به نظر می رسیده اند، نیستند...
با وجود پیشرفت علم ، دانش ، پیشرفت های علمی و پزشکی هنو هم کشتار و قتل و جنایت در جهان دیده می شود. مردم به همراه همه ی بازیگران و هنرپیشگان و مقامات کشوری دست به انقلاب برده اند و ….
قبل از اینکه «چارلز ژاویر» (جیمز مکآووی) و «اریک لنشر» (مایکل فسبندر) به نامهای پروفسور ایکس و مغناطیس مشهور شوند، دو مرد جوان بودند که به قدرتهای بخصوصشان پی می بردند. قبل از اینکه به ...
«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» ...