هرینگتون نویسندهی یک مجموعه کتاب است، اما موفقیت تجاری او را به گوشهگیری تلخی کشانده است. وقتی او برای جشنوارهی سالانهی کریسمس به زادگاهش بازمیگردد، آوریل، مسئول روابط عمومی انتشاراتی که با او کار میکند، به او ملحق میشود.
یک وکیل مجرد با مردی آشنا می شود که به نظر می رسد همه چیز اوست، اما وقتی حسادت و خشم مرد منجر به اقدامات مشکوک و تهدیدهای خطرناک می شود، او باید برای نجات خود بجنگد.
A recently separated couple rekindles their romance when they are inadvertently entered into a nationally televised contest competing for an all-expenses-paid for wedding.
When historian Luna is entrusted with the legacy of her late father's museum, she must pretend that she's engaged to the infamous son of a tech mogul in order to save it.
وقتی جسد مردی در برکهای کشف میشود، همسرش خود را درگیر یک محاکمه پیچیده میبیند که باعث میشود الکس، پادکستر، و تیم کرونیکل، به دنبال پاسخهایی پیرامون این پرونده غیرمعمول باشند.
داستان دو فرد به نام های لو و کایل که پس از آشنایی با یکدیگر، هر دو در مورد آینده خود تردید دارند، اما جادوی فصل تعطیلات و ارتباطی که دارند، به هردوی آنها کمک می کند.
روغن کابلا و براندینی برای دهه ها با یکدیگر رقابت می کردند. با این حال، نوه های آنها پی بردند بیش از آنچه فکر می کردند نقاط مشترک دارند و جرقه ها زده می شود...
کیت در روزنامه سیاتل کار می کند و انتصاب شغلی جدید، وی را به زادگاهش، دره آفتابگردان، می برد. همکار خوش تیپش همراهی اش می کند و آنها مجموعه ای از داستان های عاشقانه دلگرم کننده ای در مورد مردم شهر، بازگو می کنند.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...