بلک مانتا که بار اول در شکست دادن آکوامن شکست خورده بود، هنوز هم با انگیزه انتقام مرگ پدرش، از هیچ کاری برای شکست دادن آکوامن دریغ نخواهد کرد. این بار بلک مانتا از همیشه قدرتمندتر است و از قدرت نیزه سه شاخه سیاه افسانهای که نیرویی باستانی و بدخواه را آزاد میکند، بهره میبرد. برای شکست دادن او، آکوامن به برادر زندانیاش، اورم، پادشاه سابق آتلانتیس، متوسل میشود تا اتحادی بعید ایجاد کند. آنها باید با هم اختلافات خود را کنار بگذارند.
آلیس به دنبال خرگوشی سفید است تا اینکه خرگوش به درون سوراخی می رود و آلیس هم به دنبالش می رود و با دنیایی اعجاب انگیز و شخصیت هایی عجیب و غریب روبرو می شود. ...
داستان یک نویسنده 30 ساله که تعطیلات آخر هفته را در پالم اسپرینگز می گذراند. روزی از روزها او از خواب بیدار شده و متوجه می شود که به طرز جادویی به خود 70 ساله اش تبدیل شده است.
داستان زن و مردی که برای سومین قرار "بزرگ"، به ملاقات یکدیگر می روند. مرد که از گفتن اینکه شغلش را از دست داده خجالت می کشد، سعی در پنهان کردن این موضوع دارد، چراکه می ترسد زن او را برای همیشه ترک کند
هوریکوشی در جوانی شروع به دیدن سلسله خوابهایی با جزئیات دقیق میکند، که در آنها یک خلبانِ پیشکسوت – که وجود خارجی نیز دارد – به نام جیووانی کاپرونی به او نسبت به کاربردهای وحشتناکی ...
"جرج" و "نینا" پدر و مادر "آنی" جوان که قصد دارد پس از مدت کوتاهی ازدواج کند هستند."جرج" پدری مضطرب است که برای مواجه شدن با این حقیقت که دختر کوچکش یک زن بالغ شده ...
سه بازیگر بیکار یک دعوتنامه به دهکده ی کوچکی در مکزیک را می پذیرند تا نقش سه قهرمان افسانه ای آن ها را بازی کنند. اما نمی دانند که قضیه تنها به نمایش ختم نمی ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...