جو سانگ سوک (را می ران) به عنوان یک سیاستمدار، برای چهارمین بار تلاش کرد تا به عنوان عضوی از مجلس ملی کاندید شود. جو سانگ سوک پس از دیدار با مادربزرگش، نتوانست دروغ بگوید. اکنون، جو سانگ سوک تلاش میکند تا به دنیای سیاست بازگردد.
کارگردان هنرهای نمایشی کو کونگ به جکهون سفر می کند تا به عنوان عضو هیئت منصفه در جشنواره بین المللی موسیقی جشنواره بین المللی Jecheon شرکت کند. در حالی که او در حال برنامه ریزی جشنواره فیلم است. چند هفته بعد،کو کونگ سفر به جزیره ججو طی یک سخنرانی یا زنی ا
یک کارگردان بنام چونسو به اشتباه وارد شهر سوون (یکی از شهرهای کُره جنوبی) می شود. در آنجا او با هنرمندی بنام یوون هیجانگ آشنا می شود. آنها با هم به محل کار یوون می ...
کیم جونگ هو فردی است که پدر خود را به دلیل موجود نبودن نقشهای دقیق از کشور و مناطق مختلف آن از دست می دهد و تصمیم می گیرد تا بزرگ ترین و دقیق ترین ...
"سانگ جون" استاد دانشکده فیلمسازی در دانشگاهی استانی است.او برای دیدن یکی از دانشجویان قدیمی خود که به عنوان منتقد فیلم مشغول به کار است به سئول می رود."سانگ جون" در یکی از دهکده های ...
اکنون چله زمستان است و شاعری که در یک هتل اقامت دارد از پسرش می خواهد که به دیدار او بیاید. این هتل یک میزبان جدید و مجرد دارد که در واقع به همراه دوستش ...
پس از انجام یک نمایش خطرناک در یک برنامه،تائه هان خلبان کره جنوبی از تیم ویژه عقابهای سیاه اخراج شده و به واحدی جنگی منتقل می شود.او به سرعت با خلبان نمونه واحد چئول های ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...