سه زن در یک مجتمع زندگی می کنند و اشکال مختلف تجاوز را از جانب مردان اطراف خود تجربه می کنند. یکی از این زنان، رولاکه دبیری 24 ساله، تصمیم می گیرد به این کارها پایان دهد، لذا علیه این مردان شورش می کند.
یک شب سرنوشت ساز، برخوردی در یک ایست بازرسی پلیس که توسط دو افسر مست اداره می شود، زنجیره ای از اتفاقات را رقم می زند که زندگی سعادتمندانه بروم و ناجیت را زیر و رو می کند و آنها را به سفری طمع، فریب و قتل هدایت می کند.
داستان منشی ساده لوحی که پس از یک سری مشکلات شغلی ، پیشنهاد هم اتاقی خود را برای کار به عنوان ساقی مواد مخدر در اواسط دهه 1980 در لاگوس در نظر می گیرد.