ساکنان سنت الی دی کاکستون به سختی غذای کافی برای زنده ماندن دارند. در بهار، یکی از اهالی روستا، جامعه را متقاعد می کند که گرد هم آیند و باغی بکارند تا غذای کافی برای همه آنها رشد کند.
هنگامی که یک مددکار اجتماعی شهر کوچک در حال تحقیق درباره کمونی به سرپرستی یک رهبر معنوی است که خود را موسی نامیده و متوجه یک کودک مرده ، مراسم سادیستی و آزارهای روحی و جسمی بی رحمانه می شود.