در روستای فوئنتسیلا یک آبگرم دارویی وجود دارد که در گذشته بسیار محبوب بود اما اکنون توسط عموم فراموش شده است. برای بازگرداندن گردشگران، "مردان برجسته" روستا یک معجزه ساختگی ترتیب می دهند: ظهور ...
Three different stories whose central axis are radio listeners: several contestants have to get to a radio station studio dressed as Eskimo, a thief answering a call in the house which is stealing and a school teacher who participates in a contest to get money to cure a child of his village. The stories are linked by the love story of a speaker and his fiancée and through interviews of real celebrities from the time of film.
.مارسلینو یک کودک یتیم است که در یک صومعه زندگی می کند. یک روز هنگامی که او در اتاقی پر از اشیا قدیمی، حال خوردن وعده ی غذایی کوچکش است، یک تکه از نانش را به یک مجسمه ی قدیمی مسیح می دهد. این مجسمه نان را بر می دارد و آن را می خورد. به خاطر این کار، مجسمه از مارسلینو می خواهد که آرزویی بکند که آن را براورده کند. مکارسلینو آرزو می کند که مادرش را ببیند.
داستان زندگی جاسینتو، گاوباز بازنشسته ای که به سختی با برادرزاده اش، پپوته، زندگی می کند. روزی از روزها نامه ای دریافت می کند که در آن به او اطلاع داده می شود که طبق یک توافق قدیمی او باید در یک مراسم گاوبازی ساختگی که در آن روزی را بزرگداشت میدانند و در
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...