«چارلز فارمر» (تورنتن) که آرزو داشته فضانورد شود، پس از مرگ پدرش به ناچار اداره ی مزرعه ی خانوادگی را به عهده می گیرد. اما او عشق خود را رها نمی کند و می کوشد تا موشکی بسازد و با آن به فضا برود...
وقتی "دبی" برای زندگی نزد مادربزرگش فرستاده می رسد،از نظر او این اتفاق ساده ایست تا اینکه همه چیز تغییر می کند.مادربزرگش در کنترل کردن او بسیار سختگیر است و این زندگی او را غیرممکن ...
دنیس کرازبی برای اولین بار نگاهی به طرفداران پرشمار «پیشتازان فضا» میاندازد و این که چگونه سریالهایی از سراسر آمریکا بر زندگی آنها تأثیر گذاشته و آنها را شکل داده است.
گروه متفاوتی از مسافران در حال غذا خوردن در یک رستوران جداگانه هستند که مردی بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست می دهد. قبل از مرگ، آنها متوجه می شوند که او به دلیل سرقت چندین میلیون دلار تحت تعقیب است، و او به آنها می گوید که یک ...
یک اشکال در کامپیوتر موجب می شود شاتل فضایی مستقیم به سمت خورشید حرکت کند.آیا "تد استرایکر" بار دیگر می تواند بر مشکل چیره شده و شاتل را به وضعیت ثابت خود بازگرداند؟
ساکنین یک شهر معدنی دور افتاده متوجه می شوند که عاملی شیمیایی باعث رشد غیر طبیعی عنکبوت های آنجا شده است و بزودی گروهی از ساکنین برای مقابله با این هیولاها آماده می شوند...
دو خواهر متوجه مرگ مادر خود می شوند. خواهر کوچکتر(لانگ جانسون)، که بسیار ماجراجو بوده و بزودی به یک خواننده تبدیل می شود، خواهر بزرگ خود ( لیلی جانسون) را مجبور به شکار یک تک شاخ با خون جادویی می کند.
نگاهی صمیمانه به زندگی رابین ویلیامز در روزهای آخر زندگی و روحیه شکننده او، این مستند اتفاقات زندگی یکی از بزرگترین کمدین های تمام دوران تاریخ سینما را به تصویر میکشد.
جنیفر و کوین از بدو بهترین دوستان در شش سالگی جدا از هم جدا بودند. بنابراین ، وقتی جنیفر از دانشکده فارغ التحصیل می شود و شروع به ایجاد حرفه ای در امور خیریه می کند ، فکر می کند این حق است که اجازه دهید کوین رها شده در خانه تازه خریداری شده خود زندگی کند تا زمانی که دوباره روی پاهای خود برگردد. هفت سال بعد ، جنیفر همچنان نردبان شغلی خود را ادامه می دهد در حالی که کوین هنوز گلف بازی می کند و منتظر استراحت بزرگ خود است. جنیفر خوشحال است که کوین را به سمت ضرب و شتم خودش راهپیمایی می کند ، اما دوست پسر جدید او ، دستگیر کننده شرکتی استکبار برایس ، می خواهد که او کوین را به مهار برساند. جنیفر که از شیوه های تقلب خود غافل است ، وقتی که برایس از او می خواهد
ویل یک محکوم فراری است. او از روی ناچاری در طویله ای پناه می گیرد و از قضا در همان شب صاحبان آن جا، آپریل و مارتین، وارد دعوای سهمناکی می شوند. صدای شلیک گلوله ای از داخل خانه شنیده می شود و آپریل جسد مارتین را بیرون آورده و ویل را می بیند. ویل آپریل را متقاعد می کند که قصد آسیب رسانی به او را ندارد اما شاهد صحنه ی قتل بوده است پس آن ها یا باید همکاری کنند یا هر دو به زندان خواهند رفت. آن ها می خواهند از شر جسد خلاص شوند که متوجه می شوند مارتین زنده است و چاره ای جز گروگان گیری او ندارند. آن ها به زودی در می یابند که برای نجات خود باید تصمیم گیری های سختی را انجام دهند.