در این تعطیلات، کارلیِ شاد و سرزنده، فهرست تصمیمات رها شدهی سال گذشتهاش را تکمیل میکند. او با کمک همکارش وایات، عشق و اعتماد به نفس لازم برای دنبال کردن رویاهایش را پیدا میکند.
داستان دو دانشجوی جدید دانشگاه بلمونت به نام های رایان و مولی که در روز اول سال تحصیلی با یکدیگر آشنا شده و تبدیل به دوستانی می شوند که با هم درس میخوانند و مطالعه می کنند. یک کتابخانه محلی، تبدیل به قرارگاه آنها می شود که نقش به سزایی در رشد رابطه آنها دارد.
شاون" و "گرومزیلا" به منظور آماده سازی برای یک عروسی پیش بینی نشده قبل از به دنیا آمدن بچه، به آب و آتش میزنند تا شوهر ناپدید شده "سلنا" را پیدا کنند.
طوفان فروشگاه کتاب را تخریب می کند. "چارلی" و "دونا" به زودی این مغازه را به خاطر کمبود بودجه از دست می دهند، اما یک تصادف چارلی را به حالت اغما می برد. در همین حال مولی و راین نمیتوانند...
داستان این فیلم در مورد زندگی یک خانواده ی چند نفره است که پدر و مادر مسن با فرزندان مشکل دارند و هر کدام از اعضای این خانواده ها نیز خود دارای مشکلات بزرگتری نیز ...
جریکا و خواهرانش در تلاشند که به ستاره های بزرگی تبدیل شوند. به همین منظور ، این چهار خواهر که از یک شهر کوچک هستند شروع به سفری ماجراجویانه برای کشف استعدادهای خود می کنند ...
در یک مدرسه بین المللی در جاکارتا،یک معلم فلسفه بیست فارغ التحصیل کلاسش را به چالش می کشد تا آنها مشخص شود کدام یک از آنها هنگام بروز فاجعه ای اتمی به زیرزمین پناه برده ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...