یک زن (برنادت پیترز) و دختر نوجوانش (ریچل بروسناهان) با همسایه های بد، مشکلات مالی، نا امیدی و افسردگی دست و پنجه نرم می کنند. تنها امید آن ها دستیابی به یک زندگی بهتر است...
کیت به سختی در یک شرکت تبلیغاتی کار می کند اما به دلیل نداشتن ثبات، مجرد بودن و نداشتن رابطه قوی با شرکت از گرفتن ترفیع باز می ماند. او داستانی ساختگی برای رئیس خود ...
وقتی زنی سفیدپوست در روزنامه یک آگهی برای پیدا کردن یک هماتاقی منتشر میکند، همه متقاضیان به نظر عجیب می رسند. پس از مدتی سر و کله زنی با گذشته ای پنهان پیدا می شود ...
"منی"، "جوئل" و "جوناه" سه کودک کنجکاو هستند که کودکی خود را با چنگ و دندان والدین خود سپری میکنند. وقتی که "منی" و "جوئل" بزرگ میشوند، آن ها نسخه بزرگتری از والدین خود هستند ...
"هنری هکت" سردبیر یک روزنامه نیویورکی است. او عاشق کارش است اما ساعات کار طولانی و حقوق کم او را خسته می کند. همه چیز بر خلاف میل او پیش می رود تا اینکه داستانی ...
سال 1983. «اوگوستو اودانه» (نولتي)، اقتصاد دان بانک جهاني، پس از گذراندن دوره ي خدمتش در جزاير کومور، همراه همسرش، «ميکائلا» (ساراندون) و پسر چهار ساله ي باهوشش، «لورنزو» به امريکا مي آيد. چند ماه ...
فیلم داستان وافعی مردی به نام "مایکل" (جیمز فرانکو) است که در گذشته به جنس موافق گرایش داشته اما پس از اُنس گرفتن با خدا، این عمل شنیع را کنار گذاشته و همانند مردم عادی ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...