داستان فیلم درست پس از سرقت از یک داروخانه آغاز میشود. یک زن فداکار و دوست لال او، تصمیم میگیرند که فردی معتاد به مواد مخدر را بربایند و سپس از او برای پخش و فروش داروی مسروقه، استفاده کنند. اتفاقات بسیاری در این میان رخ میدهد و این افراد در شرایط عجیب
لیندا که برای اولین بار وارد روستای "اسپان رانچ" شده است، با گروهی خوشگذران به رهبری فردی به نام "منسون" روبرو می شود که با آغوش باز او را در گروهشان می پذیرند، اما مدت زیادی نمی گذرد که لیندا خودش را وسط انجام جرم و جنایتهایی برای گروه می بیند.
دو دوست که در شبکه توزیع مواد مخدر یک باند بزرگ در ایالت آرکانزاس مشغول هستند، وقتی که یکی از معاملات آنطور که باید پیش نمیرود، آنها در مقابل رئیس باند که نام مستعارش قورباغه ...
«کلوین» (پاول دینو) یک نویسنده باهوش است که شروع می کند به نوشتن رمان جدیدش در مورد «روبی» (زویی کازان)، دختر رویاهایش. روز بعد اتفاقی می افتد که باورش برای کلوین هم سخت است. روبی ...
هنگامی که مجموعهای از حوادث ناراحتکننده و غمانگیز روی یک زوج جوان که در منطقهی آپالاچیا زندگی میکنند بسیار فشار وارد میکند ، داروهای تجویز شده درمانی میشوند تا درد آنها را التیام ببخشد. اما…
یک دختر جوان به جای اینکه لب ساحل با دوستانش بماند و خوشگذرانی کند، باید به شمال نیویورک برود تا از عمهی بزرگش مراقبت کند. او حین سکونتش در آنجا متوجه رازی در مورد گذشتهی ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...