داستان یک فاشیست مرزی به نام دکتر ون هلسینگ که گروه های تبهکاری را استخدام می کند تا خون آشام های منحط را که مخفیانه هالیوود و ایالات متحده را کنترل می کنند، تعقیب کنند.
"جاناتان" و "جنیفر هارت" برای کمک به حراج خیریه در سانفرانسیسکو به سر می برند. جنیفر یک کمد قدیمی را برای حراج برمی دارد و آن را به جاناتان نشان می دهد. جاناتان ناگهان تصویری از او و خواهرش را می بینید که از زمان او تاکنون ندیده است ...
ویکتور ساندمن شریک ارشد شرکت "برونل گلوبال سِکیوریتیز" است. او مشکلات مالی بزرگی دارد، در صورتی که اگر با برنامه ریزی دو شرکت را ادغام صد میلیون دلاری کند قابل حل است. به هر حال صاحب شرکت ریموند برونل مخالف ادغام شرکت است. با خود فکر می کند که او می تواند
یک نوازنده ساكسيفوني بنام «فرد مادیسون» در آیفون خانه اش میشنود که دیک لورنت مرده است. این پیام در ابتدا برای او بی مفهوم است. روزی همسرش بستهای حاوی یک کاست ویدئو در جلو خانه ...
استاد فلسفه والتر زارو طی یک درگیری زخمی می شود، او در حالی که تلاش می کند از مهلکه فرار کند، خود را در آغوش مردی میانسال بنام سم می یابد که این نقطه آغاز ...
یک نوجوان از خودگریز و گوشه گیر، پس از اینکه توسط عده ای تروریست گروگان گرفته می شود، به صورت ناگهانی و ناخواسته در وضعیت یک آدم مشهور قرار میگیرد، تا جایی که بی تفاوتی ...
دو دختر به نامهای «کارلا» و «لو» در حالی که در مکانی یکسان منتظر دوست پسر هایشان هستند، با یکدیگر آشنا می شوند. طولی نمی کشد که آنها می فهمند هردو شان منتظر مردی یکسان ...
«راب» (کیوساک) صاحب یک مغازه فروش آلبوم های موسیقی است که با بحران میان سالی روبرو می باشد و باید بعضی عادت های خاصش در مورد دنیای موسیقی را فراموش کند...
ریچارد کلارک به تازگی آکادمی مشهور و خوشنام ولینگتون را ترک کرده تا در یک دبیرستان تدریس کند. او اکنون تلاش می کند تا الهامبخش دانش آموزان ضعیف باشد تا نمره های خوب گرفته و ...