سال ۱۹۳۴. میراندا گرین و پنج غریبه دیگر به عمارت میلیاردر لوئیس فیندلی در جزیرهای دورافتاده دعوت میشوند. با گذشت آخر هفته، سرنخهایی در مورد دلیل دعوت آنها به همراه یک راز شوم آشکار میشود.
John, a man haunted by his beginnings, struggles with finding meaning and worth in his life. This leads him to choose a path of selfishness and drug abuse. Consequently there's a breakdown of relationships with his family and his wife. When things start to crumble all around him, John gets the wake up call that he needs in the form of a caring new friend, and others in his life that reach out to him in ways they hadn't before. God working through them and reaching out to John, guides him on a pa
یک آتشفشان خفته در اعماق جنگل ترکیه یک راز مرگبار را در درون خود نگه می دارد. آنجا کاملا حفاظت شده است زیرا لانه ای از تخم های پترودکتیل ( راسته ای از سوسماران بالدار در عصر ژوراسیک) آماده از تخم بیرون آمدن هستند…
آمیش گریس یک فیلم تلویزیونی است که در شبکه (لایف تایم) در سال (دو هزار و ده) پخش شد. این فیلم براساس کتاب ؛آمیش گریس؛ (چگونه خیانت فاجعه پیش می آورد) است که در مورد فاجعه تیر اندازی و کشته شدن بچه های مدرسه (مینی نیک وست) در سال (دو هزار و شش) در مین های
بخش رواني ندامتگان وودوارد، ويژه ي زنان، زمان حال. «دکتر ميرانداگري» (بري) با «داگ گري» (داتن) رئيس زندان ازدواج کرده است. روزي «ميراندا» در هيئت يکي از زنداني هاي رواني ووداورد از خواب بيدار مي ...
دختری در ابتدای جوانی به یک فالگیر و کف بین برخورد می کند و در زندگی در می یابد که سرنوشت او همان است که رقم خورده بود و به سرنوشت اعتقادی عمیق پیدا می ...
داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیهکننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه 1920 تا اواسط دههٔ 1940 است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن ...
روزي پس از فردا، فيلمي راجع به حوادث جوي کره زمين است، «جک هال» کارشناس هواشناسي معتقد است که تا سال آينده يک عصر يخبندان بر روي کره زمين شکل مي گيرد. ولي او با ...
گروهی از دانشجویان باستان شناسی، وقتی برای نجات استادشان به زمان گذشته سفر می کنند، در آنجا به تله می افتند. گروه باید در فرانسه قرن چهاردهم زنده بمانند تا زمانی که کسی به کمکشان ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...