داستان ماجراهای پسر نوجوانی با اعتماد به نفس کم که علاقهٔ زیادی به انیمه داشته اما از استعدادش در دوچرخه سواری خبر ندارد. او بهطور ناخواسته به دعوت دوستش وارد باشگاه دوچرخهسواری مدرسه شده و زندگی جدیدی را شروع میکند.
من در یک روز عالی در مدرسه و یک کتاب پیدا کردم که یک دفتر خاطرات بود که همکلاسی من، ساکورا یاماچی، به صورت مخفی نوشته بود. در داخل آن نوشته شده که به علت ...