FIFTY captures a few pivotal, days in the lives of four Nigeria women at the pinnacle of their careers. Meet Tola, Elizabeth, Maria and Kate four friends forced at midlife to take inventory of their personal lives, while juggling careers and family against the sprawling backdrops of the upper middle-class neighbourhoods of Ikoyi and Victoria Island in Lagos.They live and work in the resurgent, ever-bustling, 24-hour megacity of Lagos, the largest city of Africa's biggest and most vibrant economy
دو دوست صمیمی، اوچه و تویین، عاشق ساندی می شوند. او یک مجرد جذاب و در عین حال ناقص است. یک مثلث عشقی با زنانی که نمی دانند با یک مرد مشترک قرار ملاقات دارند، صورت می گیرد.
An American driver, Jack Curry takes a job driving Nigerian celebrities to the annual GIAMA Awards to impress his boss Kate. Along his journey he tries to become friends with actor Jim Iyke, who wants to be left alone.
کشیشی مرموز برای تحقق پیشگویی ۴۰۰ ساله، به ایالات متحده سفر میکند. این پیشگویی اظهار داشته که فردی آمریکایی، انتخاب خواهد شد که پادشاهی آفریقای باستان را بازسازی کند. از طرفی دیگر، سازمان CIA وارد داستان میشود تا اطلاعاتی را برای رئیس جمهور جمع آوری کند
با الهام از وقایع واقعی است، یک جامعه نفت خیز نیجریه ای علیه یک شرکت نفتی جنگ راه می اندازد تا سرزمین آنها را از نابودی محافظت کند. شورشیان یک مدیر نفتی آمریکایی را می ربایند و از شرکت او می خواهند که به تخریب کشورشان پایان دهد.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...