در راه رسیدن به شغلی جدید به عنوان معلم، لورن در محلی به نام گراندون فالز توقف می کند، جایی که او در هفته های قبل از کریسمس با تراویس مجرد، فرزندخوانده او و بسیاری دیگر از مردم محلی ملاقات می کند و با او دوست می شود.
جنی و برایان دو فرد کاملا غریبه یک خانه روستایی را به ارث می برند. برایان می خواهد سهم خود را بفروشد اما جنی می خواهد خانه را به یک محل اقامتی کوچک که اقامت شبانه و صبحانه را ارائه می دهد تبدیل کند. برایان در ابتدا مخالفت می کند اما وقتی توانایی های آشپز
کایلی در یک رستوران از دوست پسر/رئیس خود انتظار خواستگاری دارد و درعوض ترفیع نصیبش می شود. صاحب رستوران دوست پسر دبیرستانی قدیمی اش است که او را سال هاست که ندیده است. آنها به یکدیگر کمک می کنند. عشق در همه جا پراکنده است؟
آدام پای غول حوزه ی نرم افزار و یک میلیاردر است. او در زندگی خود همه چیز دارد اما تنها چیزی که تجربه نکرده است، خاطرات خوش دبیرستان می باشد. او در مراسم گردهمایی بیستمین سال بچه های دبیرستان شرکت کرده و اوقات بسیار خوشی را سپری می کند. بعد از این اتفاق او با خودش فکر می کند که اگر چیز هایی که الان می داند را در زمان دبیرستان هم می دانست چه اتفاقی رخ می داد. به همین دلیل او به تمام بچه های کلاس پیشنهاد می کند که در ازای دریافت حقوق یک سالشان، تنها یه ماه به پایه ی دوازدهم بازگردند.