میراندا اردوگاهی را برای افرادی که به تازگی دل شکسته شده اند، برپا می کند. به محض ارتباط با فرد جدیدی به نام "بن" که دست بر قضا خبرنگار است، وی در صدد تحقیق درباره ی این موضوع که آیا اردوگاه وی کلاهبرداری است یا خیر، دست به کار می شود.
الیزابت یک معلم واقع گرا و داناوان یک تاجر نیویورکی محتاط است. آن ها از نظر شخصیتی با هم تفاوت های زیادی دارند و این بدان معناست که نامزدی و ازدواج آن ها امری غیر قابل پیش بینی نیست.
جس و تد از کودکی بهترین دوست هم بودند. وقتی تد با یک دختر دیگر نامزد می شود و از جس می خواهد که برنامه عروسی اش را تنظیم کند، همه چیز پیچیده می شود. اگرچه جس تمام تلاش خود را می کند تا یک اتفاق زیبا خلق کند، احساسات واقعی او نسبت به تد همیشه مانع آن می شود...
الیزابت اسکات زنی تنها بهمراه سگش می باشد که از زندگی یکنواخت خود خسته شده است. یک روز او به طور اتفاقی در مراسم نمایش سگ های نیویورک با مردی آشنا می شود که بنظر می آید خیلی با هم تفاهم دارند…