داستان روزنامه نگاری به نام جولیا که به خانه برمی گردد اما متوجه می شود که دوست دوران کودکی اش یک هزارتوی بزرگ برفی ساخته که او را وادار می کند تا راهی برای عشق واقعی پیدا کند.
داستان این فیلم درمورد خانوادهای چهار نفره است که درست چند روز قبل از کریسمس به خانهای جدید نقل مکان میکند. درحالی که پدر و مادر این خانواده سرگرم تعمیر و تغییر دکوراسیون خانه هستند ، بچهها صندوقی پر از اسباب بازی پیدا میکنند که توانایی زنده شدن دارن
داستان دربارهی خانهای است که توسط یک روح خوفناک مورد نفرین قرار گرفته است، اکنون هر کسی که وارد این خانه میشود نفرین شده و به طور وحشتناکی میمیرد...