Theo goes looking for someone who can tell him about his dad and the person he loved. His quest leads him into the Alps, where George has been living as a recluse for ten years. As they meet, the two men start to make sense of their lives.
داستان مردی که میان کرهی زمین و دروازههای جهنم ایستاده. فرقهای شیطانی قصد دارد تا تاریکی را به سمت زمین روانه کند و آن را در اختیار خود درآورد. تنها روش این مرد برای نجات دادن بشریت و زمین، فدا کردن خون خود به آرتیفکتی قدیمی و منحصر به فرد است. سنگی تا
زمین غیر قابل سکونت شده و اپیدمی در آن شیوع پیدا کرده است ، لورا پرتمن پزشکی است که از خواب چند ساله ، برای کار در شیفت خود در سفینه بیدار می شود ، ...
بیست سال پس از حوادث فیلم آسمان آهنین، زمین توسط یک جنگ هسته ای ویران شده اما پایگاهی در عمق زمین که نازی ها در آن مخفی شده اند در امان مانده و حالا آن ...
الیاس ون دورن مدیر عامل یک شرکت رباتیک که بزرگترین شرکت رباتیک در جهان است ، در سال 2020 ، قدرتمندترین اختراع خود را معرفی میکند. یک ابرکامپیوتر بسیار پیشرفته که برای پایان دادن به ...
«ویتاکر»، مدیر عالی رتبه شرکت بزرگ ADM براثر فشارهای همسرش نزد پلیس میرود و به کلاهبرداری و زدوبندهای مسئولان شرکت با موسسات رقیب برای بالابردن قیمتها اعتراف میکند؛ اعترافی که تنها آغاز ماجراست و پلیس ...
داستان ذره ای آرامش در ادامه ی ماجراهای جیمز باند در کازینو رویال است. اکنون او به دنبال گرفتن انتقام مرگ معشوقه اش، باید فردی بنام «دامنیک گرین» را متوقف کند، که قصد تصاحب منابعی ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...