فلوید هرگز برنده لاتاری نشده است. او در مسابقات فشنشو نیز برنده نشده است. او یک مرد میانسال است که از مشاغل موقت تا انجام شعبده بازی در خیابان برای به دست آوردن پول تلاش میکند.
این فیلم کنی گینز را دنبال می کند که قرار است ازدواج کند. در روز عروسی، عروس به طور مرموزی ناپدید می شود و زنجیره ای از وقایع را رقم می زند که اسرار، دروغ ها و خیانت را آشکار می کند.
لیندسی در ماه اوت توسط درمانگرش رها می شود. همه درمانگران نیویورک در تعطیلات هستند. او شکایت می کند - صدها نفر پاسخ می دهند. ده نفر یک گروه (جلسه درمانی) را شروع می کنند که ...
Ethan (Adam Ratcliffe), a recovering alcoholic shares his story with a peculiar stranger, Ambrose (Brian Anthony Wilson) as he embarks on a reflective train ride home to visit his young Autistic son Lucas (Sean Patrick McCurdy).
داستان یک کهنه سرباز جوان محتاط جنگ که به شمال شرقی فیلادلفیا می رود تا یک ارتباط اجتماعی در داخل شهر را راه اندازی کند و زندگی خود را برای ایستادن در برابر کلینیک سقط جنین که در آن طرف خیابان از ساختمانش حرکت می کرد، قرار می دهد.
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
سالها پیش لین و پل از هم جدا شدند و هرکدام سرپرستی یکی از فرزندان را به عهده گرفت. لین سرپرستی دخترشان، الیس، را به عهده گرفت و پل سرپرستی پسرشان، دیلان را. سالها گذشته ...
داستان فیلم در خصوص ویل کلی (ویل کلی) میباشد. وی به عنوان یک ستارهی موسیقی R&B شناخته میشود و موسیقیهای بسیار پرطرفدار و پرفروشی را تولید کرده است. اتفاقات بسیار زیادی برای ویل رخ میدهد و این اتفاقات سبب میشود که او، معنای واقعی عشق را به درستی درک
زندگی با «الیجا »سرناسازگاری دارد.ناپدریش زندانی میشود و مادرش راهی تیمارستان میشود،او در پرورشگاه زندگی میکند.اما استعداد شگرفش در عکاسی بورسیه کالج را نصیب او میکند.ولی الیجا، در دعوای خیابانی مردی را به قتل میرساند و پشت میله های زندان میرود.
یک قاتل زنجیرهای به جرم قتل زنهای باردار به اعدام محکوم میشود اما بیست سال بعد جنازهی او در زندان زنان پیدا میشود، حال دوباره این قاتل با قدرتی بیشتر و بهمراه نیروهای شیطانیاش قصد دارند تا دوباره کارهای فاسد خود را تکرار کنند و باید جلوی آنها گرفته شود ...
پس از مرگ همسرش،باور "دکتر کارا هاردینگ" به خدا متزلزل شده اما اعتقادش به علم به قوت خود باقیست.برای پذیرش تئوریهای دیگر روانشناسی،پدرش او را به "آدام" بیماری با چند شخصیت مختلف معرفی می کند.پس ...
«مایک مک درمت» (مت دیمون)، دانشجوی رشته ی حقوق، پس از آن که تمام پس اندازش را به صاحب روسی یک قمارخانه به نام «تری کا. گ. ب.» (مالکوویچ) می بازد، دوباره توجهش را به ...
زاک و بن دو بسر نخبه و دو دوست صمیمی رویای رفتن به کمیک کن را در سر می پرورانند. هنگامی که بن مجبورمی شود با پدرش به سمت قطب جنوب حرکت کند، آنها با هم عهد می بندند پس از بازگشت بن کتاب کمیک خود را به پایان رسانده و آن را به دستان خالق مارول استن لی برس
فیلم در مورد دو دوست صمیمی است بنام های «جیک» ( بن استیلر ) که یک خاخام یهودی است، و «برایان» ( ادوارد نورتون ) که یک کشیش مسیحی می باشد. داستان از جایی آغاز ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...