سه ماه پس از زنده ماندن از یک حمله تروریستی در یک اغذیه فروشی، میا هنوز آسیب دیده است و قادر به یادآوری وقایع آن شب نیست. او در تلاش برای حرکت رو به جلو، خاطراتش را بررسی می کند و قدم هایش را دوباره دنبال می کند.
قصه ای زمستانی که در آن یک حادثه زندگی شخصیت های آن را مختل کرده و آنها را برای همیشه تغییر می دهد. وقتی ترس در خانه و مردم زندگی می کند، امنیت داشتن به چه قیمت؟
ایو با پسرانش سیلوین و پی یر مخفیگاه زندگی می کنند. دو سال قبل، پس از حکم قاضی علیه او، او آنها را از مادرشان ربود. اما پسرها الان در حال بزرگ شدن هستند و ... »
در ماه می سال 1944،گروهی از زنان ارتش و مقاومت فرانسه برای عضویت در گروه کماندوهای بریتانیایی تحت فرماندهی لوئیس دسفونتیانس و برادر او پییر نام نویسی می کنند.ماموریت آنها نجات یک زمین شناس ارتش ...
فابینین یک ستاره است، ستاره سینمای فرانسه. او در میان مردانی که او را دوست دارند و تحسین می کنند، سلطنت میکند. وقتی او خاطرات خود را منتشر می کند، دخترش لومیر به همراه همسر ...
نیکولو صاحب یک دوست دختر زیبا و ثروتمند بوده و در یک فیلم معروف نیز ایفای نقش کرده است. او همه چیز دارد تا زمانی که یک اپلیکیشن دوست یابی همه چیز را خراب می کند. هنگامی که نیکولو در رم در حال فیلم برداری نخستین اثرش می باشد، این اپلیکیشن ذهنش را مشغول کرد
داستان این در سال 1721 جریان دارد جایی که فرانسه برای برقراری صلح با اسپانیا پیشنهادی مبنی بر ازدواج وارث پادشاه فرانسه که 11 سال سن دارد با کودک چهار ساله ی اسپانیای می هد و …
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...