جنگ تمام شده اما درگیری ادامه دارد... سال ۱۹۵۰ است. آنا، عروس آلمانی دوران جنگ، و پسر کوچکش پیتر از برلین به انگلستان نقل مکان کردهاند تا دوباره با شوهر بریتانیاییاش، جک سیمپسون، بپیوندند، اما به دلیل ریشههای آلمانیاش با واکنش شدید جامعه محلی روبرو میشوند. از آنجایی که جک هیچ جا دیده نمیشود، آنا متوجه میشود که از خانه خانوادگیشان بیرون رانده شده است. او برای کمک به کشیش محلی، چارلز ویلسون، و خدمتکار خانهاش، خانم ایوانز، مراجعه میکند. اما ناگهان جک سیمپسون با عواقب غمانگیزی بازمیگردد.
یک بازرس شرکت بیمه به شهر کوچکی می رود تا درباره پرونده ای که مشکوک به خودکشی است تحقیق کند. محلی ها همکاری زیادی با او نمی کنند و برخی نیز رفتاری خصمانه با او دارند. همه اینها باعث می شود او مشکوک شود درگیر یک بازی کثیف شده است.
When truck driver Kiran hears pounding from inside his shipping container and finds Elena, a young Mexican-American girl, his already tumultuous life takes a drastic turn as he seeks to reunite her with her family.
After a heart transplant a young woman finds herself connecting with a homeless man through classical music. Throughout a series of dramatic performances and emotional events the two worlds begin to merge as one.
داک یک آتشبس شکننده بین فرماندار و مافیا را تسهیل میکند و نرمافزار دادستانی را برای امور مالی مبادله میکند. بدون آتشبس دیگر، داک به حال خود رها میشود و از یک چیز پاک نشده در زندگیاش محافظت میکند: دخترش، دیکسی کوچک.
این فیلم داستان ستاره ی فوتبال آمریکایی، کرت وارنر، را روایت می کند. او کار خود را از شغلی پیش پا افتاده در یک سوپر مارکت آغاز کرد و به ستاره ی فوتبال آمریکایی تبدیل شد.
« جو ويلر » ( تريسى ) هنگام بازگشت به زادگاهش به اشتباه به اتهام آدمربايى دستگير و در زندان شهرى كوچك زندانى مىشود. شواهد و شايعات عليه او ، مردم را ترغيب مىكند تا ...
شایعات تسخیر شیطان در یک صومعه تحقیقات کلیسا را در مورد اتفاقات عجیب بین راهبههای آن سوق میکند. در این راستا، یک کشیش ناراضی و نوزادش با وسوسه، خونریزی و بحران ایمان مواجه می شوند.
داستان فردی به نام آیدا "رد" واکر که در دوران حبس به دلیل سرقت مسلحانه ممکن است جان سالم به در نبرد. او برای آخرین کار و فرصتی برای به دست آوردن آزادی دست به دامن پسرش، وایت، می شود.
اولسن و جانسن دو کمدین نمایشهای واریته میکوشند نمایش موفق خود در برادوی را به سینما بیاورند و یک زوج عاشق را به هم برسانند. این فانتزی سوررئال و در مجموع آوانگارد در قالب یک ...
یوتا (جک کیلمر) و اوپال (آلیس انگلرت) افراد بی مصرفی هستند که در خیابان های روستای اوهایو زندگی می کنند تا اینکه به طور اتفاقی با فردی مرموز به نام"وود" (مایکل کنت ویلیامز) دیدار کرده و آنها را برای درمان دارویی به لس آنجلس آورد. یوتا ظاهر می شود ...
آقا و خانم بنت پنج دختر مجرد دارند.خانم بنت بسیار علاقه دارد تا همسران مناسبی برای دخترهای خود پیدا کند.وقتی آقای بینگلی و آقای دارسی ثروتمند به زندگی آنها نقل مکان می کنند،آنها امیدوار می ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...