After her latest gallery exhibition literally goes up in flames, struggling artist Liv James accepts a teaching job at a local elementary school to make ends meet.
سیمور متوجه میشود که همسرش تمام پس انداز زندگیشان را، در نزد افرادی شیاد که به ظاهر قصد کمک به مردم را دارند، خرج کرده است. وی تصمیم میگیرد که با همکاری برادرش، فیلمی بسازد و به مردم بفهماند که تشکیل این گروهها و تغییر دادن اعتقادات مردم، چقدر راحت است
وقتی که شارون ردی از خواهر گمشده ش "ریون"را پیدا میکند ، خوشحال از اینکه دوباره پیش هم هستند متوجه می شود که ریون اصلا خواهر او نیست، بلکه یک متظاهر فرصت طلب است.
جنیفر و کوین از بدو بهترین دوستان در شش سالگی جدا از هم جدا بودند. بنابراین ، وقتی جنیفر از دانشکده فارغ التحصیل می شود و شروع به ایجاد حرفه ای در امور خیریه می کند ، فکر می کند این حق است که اجازه دهید کوین رها شده در خانه تازه خریداری شده خود زندگی کند تا زمانی که دوباره روی پاهای خود برگردد. هفت سال بعد ، جنیفر همچنان نردبان شغلی خود را ادامه می دهد در حالی که کوین هنوز گلف بازی می کند و منتظر استراحت بزرگ خود است. جنیفر خوشحال است که کوین را به سمت ضرب و شتم خودش راهپیمایی می کند ، اما دوست پسر جدید او ، دستگیر کننده شرکتی استکبار برایس ، می خواهد که او کوین را به مهار برساند. جنیفر که از شیوه های تقلب خود غافل است ، وقتی که برایس از او می خواهد
در نزدیکی مرز کشور مکزیک، دو دوست صمیمی که بسیار آینده نگر و سخت کوش هستند به دنبال بقایای یک کشتی ارواح هستند که سال ها پیش به گل نشسته شده است. ولی آیا پیدا کردن این کشتی ارزشمند و قیمتی کار آسانی است ؟ …
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...