جی پس از دریافت خبر مرگ برادر بزرگترش که برای R&AW کار می کرد، ماموریتی را آغاز می کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است که او را به یک توطئه بزرگتر از تهدید حمله هسته ای احتمالی به کشور رسانده است.
داستان درباره چهار دوست است که سفری پرماجرا به مانالی در دامنه کوه های هیمالیا می روند. بانی(رانبیر کاپور) با رفیق اش آوی(آدیتیا روی کاپور) و آدیتی(کالکی کوشین) در ایستگاه قطار منتظر قطاری به مقصد ...
داستان یک آرمان گرای تحصیل کرده که فرزند یک رهبر سیاسی بانفوذ است. او قصد دارد سیستم سیاسی جعلی و فساد را اصلاح کند. با این حال، این جریان به زودی به یک بازی قدرت تبدیل می شود.
یک مرد برای اینکه به قولی که به پدربزرگش داده, عمل کند در یک نمایش در روستایشان نقش ایفا میکند، نمایشی که باعث آشکار شدن حقیقت مرگ پدر و مادرش می شود.
زمانی که شیوا، فرزند باهوبالی، درباره ی میراثش می فهمد شروع به یافتن پاسخ برای سوالاتاش میکند، داستان او درباره ی حوادثی است که در پادشاهی ماهیشماتی اتفاق افتاده…
سه برادر قصد دارند با سه خواهر ازدواج کنند. تا اینکه یکی از برادران متوجه می شود آنها از 600 سال پیش تناسخ پیدا کرده اند و زوج مناسبی برای یکدیگر نیستند.
سانگا و همسرش که زندگی مشقت باری در شهر ماهیسماتی دارند، فرزندی به دنیا میاورند و این کودک بزرگ می شود و کم کم در می یابند که او برای هدف بزرگی به دنیا آمد ...
کشور هند دائماً در حال تهدید از سمت تروریست ها بوده و تحت حملاتی است که دولت آنها را منهدم می کند. در حالی که مردم هند روزانه بر سر مشکلاتشان دعوا دارند، خبر ندارند ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...