دهه ي 1960، دوران حکومت فرانکو. «انريکه» و «ايگناسيو» دو دوست نوجوان در يک مدرسه ي کاتوليگ عشق، سينما و ترس را کشف مي کنند. در بزرگي «ايگناسيو» که داستاني نيمه خود سرگذشت نامه اي ...
۲۰۱۹، ادینبورگ (اسکاتلند). اوا یک وکیل موفق اسپانیایی است که قول دارد با استوارت، وارث خانواده اشرافی و ثروتمند مکدونالد ازدواج کند. اما همان روز که آنها نامزدی را اعلام کردند، او یک تماس تلفنی از مادربزرگش سوفیا دریافت میکند تا اعلام کند: عروسی بعدی او با سل یا، دوست مادام العمر او. اوا با درنظر گرفتن آن به عنوان یک خطر جدی در نظر دارد که جایگاه مهمی در دنیا داشته باشد، زیرا اخلاق محافظهکار مکدونالد (به امید داشتن یک زندگی نرمال دور از خانواده عجیب و غریب)، اوا Lanzarote در جزایر قناری (غرب به آفریقا بلکه متعلق به اسپانیا)در تلاش برای جلوگیری از ازدواج است. اوا، با کمک یک غریبه بعد از از دست دادن اتوبوس در فرودگاه، اوا از خانه پشتیبانی میکند، جایی که او با سوفیا، سل یا و Perla، پسر خاله معلول ذهنی، که در خانه زندگی میکند و به عمه صوفیا میرسد، زندگی میکند. در همان زمان که مادر اوا ناتاشا با مراسم ازدواج از صوفیا حمایت میکند، خانواده او از دیدار سعید، برادر stranded اوا، شگفتزده شدهاست.
آنجل در یک مرکز اورژانس کار میکند. بعد از یک حادثه ناراحت کننده،در حالی که روز به روز شک و تردیدش نسبت به همکارش وین افزایش پیدا میکند، زندگی اش تحت شعاع قرار میگیرد.
خلاصه داستان :پدری فداکار هنگامی که پسرش توسط عدهای غریبه آسیب میبیند و پس از آن به بیمارستان اعزام میشود ، تلاش میکند بدون در نظر گرفتن عواقب این کار پی به راز این اتفاق ببرد. اما…