در شب ۲۹ دسامبر، کارآگاه یوجی کودو با ماشینش به ملاقات مادرش میرود که به دلیل بیماری وخیمی در بیمارستان بستری است. او تماسی تلفنی از رئیس پلیس ایستگاه دریافت میکند که در مورد دخالتش در ایجاد یک صندوق پسانداز مواد مخدر از او سوال میشود. او همچنین متوجه میشود که مادرش فوت کرده است. سپس یوجی به طور تصادفی با ماشینش به مردی برخورد میکند و آن مرد میمیرد. در بیمارستان، یوجی سعی میکند با قرار دادن جسد مردی که با ماشینش به او زده بود در بشکه مادرش، مرگ او را لاپوشانی کند.
یک دختر ربوده شده و مجرم آرادانه در شهر پرسه می زند. اما وقتی یک مورد مشابه در همان جاده و به همان شکل اتفاق می افتد, مظنون شناسایی شده, فرار می کند و پنهان می شود.
پدر کنجی یاماموتو در اثر استفاده از داروی روان گردان درگذشت و زندگی اش غرق در یاس و ناامیدی شد. پس از مدتبی وی به یک جنایتکار ملحق شد. در آنجا با رئیس باند هیروشی شیباساکی ملاقات کرد و...
کنو برای کارش به ایواته (یک منطقهٔ مسکونی در ژاپن است که در استان ایواته واقع شدهاست.) نقل مکان می کند. در آن جا با دختری که همکارش است به نام هیاسا آشنا می شود، آن ها با هم در حین بیرون رفتن و نوشیدنی خوردن به هم نزدیک می شوند، ماهی گیری می روند و کلی
داستان فیلم درباره دختری ژاپنی است که با عمل جراحی پلاستیک خود را به دختری زیبا تبدیل میکند . او بعد مدت زمانی به یک مدل معروف تبدیل میشود بعد از آن شروع میکند به ...
یک سری آدم بعد از بیدار شدن می بینند تو یه اتاقی هستند که یه گوی بزرگ وسط حال شروع به حرف زدن میکنه و میگه باید ماموریتتون رو انجام بدین و این فرد رو ...
کیک یونشینین، در جستجوی کار و موقعیت دائمی مرتکب قتل میشود، و به گروه موج سیاه می گوید که فرقه مذهبی برای نابودی آنها تلاش می کند. به این ترتیب او برای مدتی قسر در ...
پادشاه رجیس که بر سرزمین "لوسی" فرمانروایی میکند به سربازانش دستور می دهد تا از این قلمروی پادشاهی در برابر امپراتوری نفلهیم محافظت کنند، زیرا آنها نقشه دارند کریستال مقدسی که به "لوسی" قدرت و ...
در سال 1868، بعد از اتمام جنگ باکوماتسو، مردی به نام «کنشین همورا» که سابقا یک آدمکش بوده است، در حالی که در ژاپن سرگردان است، قسم میخورد به کسانی که نیاز به کمک داشته ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...