مردی بنام مانو به کشور هندوستان می آید تا همسر آینده اش را پیدا کند. او در نگاه اول عاشق دختری زیبا بنام تانو می شود، اما تانو هیچ برنامه ای برای ازدواج ندارد...
«بهدیا» که در جنگلهای آروناچال اتفاق میافتد، داستان مردی به نام باسکار است که توسط گرگی گاز گرفته میشود و شروع به تبدیل شدن به این موجود میکند. همانطور که باسکار و دوستانش سعی میکنند پاسخها را پیدا کنند، مجموعهای از پیچشها، چرخشها و خندهها رخ میدهد.
کمیسر پاندی پلیس معروف و وظیفه شناس که به تازگی به شهری جدید منتقل شده و ارتقای درجه یافته ، با همسر خود به زندگی آرام و خوشحالی دارند. اما با ورود وی، حکومت باچاسینگ ...
در یک روستای کوچک، هنگامی که چتر با ارزش و گران قیمت دختر کوچکی دزدیده میشود، برای یک چای فروش حریص، که قصد خرید آن چتر را از دختر کوچک داشت، اوضاع وخیم میشود.
ازدواج مانو و تانو سقوط می کند. زمانی که مانو فردی را بنام کسوم که دقیقاً شبیه تانو است را ملاقات می کند، چی اتفاقی می افتد اگر تانو برگردد و متوجه قضیه شود؟
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...