دختری 15 ساله که عاشق معلم خواهرش است اما بعد از گذشت مدتی خواهرش با ان معلم ازدواج میکند از انجایی که او جز خواهرش کسی را ندارد مجبور به زندگی با انها میشود اما پس از مدتی خواهرش بر اثر انفجار گاز میمیرد چند سال بعد، یون سو، هنوز هم در یک گردباد احساسات
اون یو فرد بزرگسالی است که از سرطان دوران کودکی اش بهبود پیدا کرده است. وقتی که او با گروهش تمرین نمیکند، اغلب در بخش کودکان بیمارستان به عنوان داوطلب فعالیت میکند. یک روز، او یک چهره آشنا را در میان بیماران مشاهده میکند.