وقتی یک ماموریت جسورانه، یک تیم زیردریایی در اعماق دریا را به دهانهای مرموز در کف اقیانوس هدایت میکند، آنها یک دنیای گمشده در زیر آب را کشف میکنند و نژاد باستانی موجودات فرازمینی آن را بیدار میکنند.
موجودی ناشناخته در راهرو های عمارتی متروکه سکونت دارد. دو دوست وارد این عمارت شده و متوجه می شوند که تمام راه های خروج بسته شده اند. موجودی که در این عمارت به دنبال آن هاست تشنه ی خونشان بوده و هیچ راه فراری وجود ندارد.
وقتی "جین درمنت" بدشانس, از مرگ عمه الکساندرا باخبر شد، انتظار داشت که با ارث به جا مانده ار او زندگی ش را سروسامان دهد. اما در عوض خود را درگیر نبرد با زامبی های خون اشام می بیند و برای نجات زندگی خود مبارزه می کند.
بعد از یک قرار بد، میلی به هوش میاید و میبیند که به یک صندلی بسته شده است و کسی که این کار را کرده روبرویش است. او هر کاری انجام میدهد تا به او بفهماند که دوستش دارد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. آیا او میتواند قبل از اینکه وقتش تمام شود خودش را آزاد
دو دختر در اروپای شرقی در حال بازگشت به خانه خود از مهمانی، با اتومبیل بدون سیگنال GPS سر از جنگلی عجیب و غریب در می آورند که حتی اهالی بومی منطقه نیز پایشان را در آنجا نمی گذارند. در ادامه...
در میان حومه باشکوه انگلیس که روی کانالها قرار گرفته است ، دو خواهر و دوست پسرشان برای تعطیلات آخر هفته آرام و در یک لنج حرکت می کنند و از جهش های ماهی گوشتخوار در کمین آب ، آماده و منتظر تغذیه خبر ندارند.
این فیلم داستان مارکوس کینگ را روایت میکند ، یک گاگستر بازنشسته که روشهای قدیمی خود را کنار گذاشته است. وی تجارت خود را به حومهی شهر منتقل میکند و بهترین و سازماندهایترین جرمهای قرن ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...