ریچل در یک حلقه زمانی گیر افتاده و شب مهمانی حنوکای والدینش را دوباره تجربه میکند. آیا زک، پسر خوبی که مادربزرگ سعی دارد او را با او آشنا کند، میتواند به او کمک کند تا به فردا برسد؟
Tracey, a travel blogger, is invited by Graham to a Christmas getaway at his family's small bed and breakfast. It is facing tough competition from a hotel resort that has been stealing guests, threatening survival of the family business.
Mallory's life turns upside-down after her young son, Billy, is drawn to a strange woman who whispers to him at the local climbing gym. Billy refuses to reveal what she said, and starts acting up.
کیلا یک محقق تبارشناسی است که به شهر جذاب مخروطی سفر می کند، به این امید که تبار خود را جمع کند. جستجو، کیلا را به یک مزرعه درخت کریسمس، صاحب سرسخت اما خوش تیپ آن - و احتمالاً عشق - هدایت می کند.
Kent devises a revenge plan against Laurel, whose husband he believed ruined his marriage, however, his plan becomes deadly once Laurel decides to fight back.
با الهام از رویدادهای واقعی - دانشجویی که قصد دارد وارد یک کالج عالی رتبه شود، درگیر یک رسوایی می شود. وقتی پلیس شروع به تحقیق در این رابطه می کند، ناگهان همه چیز مرگبار می شود.
کندرا جایزه بهترین معلم سال را دریافت میکند و عکسش در روزنامه ها چاپ میشود، خواهر دوقلوی کندرا که مجرم حرفه ی ست و از کودکی در پرورشگاه رها شده، کندرا را مقصر همه ناکامی هایش در زندگی میداند و در صدد تصاحب شغل، خانه و همسر کندرا می باشد.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...