فیلم های بازیگر James Oliver (James Oliver)

وقتی گروهی از دوستان کشف می‌کنند که چگونه با استفاده از یک دست مومیایی شده، ارواح را احضار کنند، مجذوب این هیجان جدید می‌شوند، تا اینکه یکی از آنها زیاده‌روی می‌کند و نیروهای ماوراءالطبیعه وحشتناکی را آزاد می‌کند.

بابی تمام پس انداز دانشگاهش را روی یک ون می ریزد و سعی می کند دختر رویاهایش را به دست آورد. این یک چالش میان بابی و دوستانش است.

  پدری داستان دوران کودکی خود را که او و برادرش در حومه شهر زندگی می کردند باز گو می کند ...

یک قمارباز با بدهی های جدی یک هواپیمای کوچک خصوصی را ربوده و قصد دارد باج یک میلیون دلاری بگیرد ...

این فیلم اقتباسی از شعر آنگلوساکسون "سرگردان" است و داستان زندگی یک جنگجو را روایت می کند. او فرمانروای خود را از دست داده است و به دنبال این اتفاق، درگیر تنهایی و غربت شده است...

در این فیلم کریس کریستوفرسون در نقش نوازنده ای است که به سمت فروش ماری‌جوآنا می‌رود و توسط یک افسر پلیس با بازی جین هکمن مورد مورد سرزنش قرار می‌گیرد ...

«رابرت رت» (استالون)، آدم کش حرفه اي سابقه دار بايد يک ديسکت اطلاعاتي را که زني به نام «الکترا» (مور) ربوده، پيدا کند و او را در صورت لزوم بکشد. اما مزاحمي ديگر روي کامپيوتر ...

«جري فلچر» (گيبسن)، راننده ي تاکسي نيويورکي، کارش شده کشف توطئه هايي که در سطح کشور و دنيا در حال جريان است. يک روز «جري» ربوده مي شود و حالا او اطمينان پيدا مي کند ...

لس آنجلس. «مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) موفق نمي شوند يک رابط قاچاق را دستگير کنند و به جاي تنبيه، رئيس شان آن دو را مأمور مراقبت از «ليوگتس» ...

«راجر مرتو» ( گلاور ) و «مارتين ريگز» ( گيبسن ) با فعاليت هاي تبهکارانه ي «جک تراويس» ( ويلسن ) که خود قبلا پليس بوده، مقابله مي کنند.

«مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) که احساس پيري به سراغ شان آمده، با مافياي چيني درگير مي شوند تا جلوي کارهاي غيرقانوني شان را در امريکا بگيرند.

پوئت خوشحال است چون گروه راک فرشتگان جنهمی او را پذیرفته اند، اما زمانی که متوجه می شود آنها چقدر خشن هستند، شوکه می شود. حتی قتل هم به چشم آنها جرم بزرگی محسوب نمی ...

یک افسر پلیس از آریزونا به نیویورک می رود تا یک فراری را تا بازداشتگاه همراهی کند...

روری به علت افسردگی و اعتماد به نقس پایین تصمیم گرفت از بالای یک ساختمان بپرد و به زندگی خود پایان دهد. این تلاش او برای خودکشی با شکست مواجه شد و او را فلج کرد. او کنون به الکل روی آورده است و زمان خود را در بار مشروب فروشی محلی مورد علاقه اش سپری می کند