یکشنبه صبح ها، روایت خانواده ای جنوبی است که بر فراز و نشیب های زندگی غلبه می کند. از دیدگاه ، قهرمان داستان که یک زن سیاه پوست است ، یکشنبه ، ما را به یک سفر بی هدف اما در عین حال امید بخش سوق می دهد...
پیش از اتمام عروسی ، ساقدوش پیت هدیه ای به او می دهد که هیچ وقت فراموش نکند ، شاید این سرنوشت اش باشد اما پس از یک شب جادویی در این شهر ، شاید آن دختر تمام چیزی باشد که پیت همیشه میخواسته است و ….
A female Los Angeles cop relentlessly tries to bring down a powerful drug cartel kingpin, and losing police partner after partner in the process amid the frequent shootouts and her social life, or lack of.
السکاندراي ويرجينيا، سال 1971. بر اساس حکم دادگاه، سه دبيرستان - دو دبيرستان سفيد پوستان و يک دبيرستان سياه پوستان - به ناچار و براي نخستين بار در هم ادغام مي شوند. در نتيجه، «بيل ...
هنگامی که یک پسر جوان در میان جنگل های دور افتاده شهر گم می شود، یک راننده کامیون در نقش کارآگاه ظاهر می شود و یک جستجوی وسواسی و پر مخاطره را برای پیدا کردن ...
داستان در مورد یکی از قاضی هایی می باشد که برای دیوان عالی ایالات متحده نامزده شده بود، اما زمانی که یکی از همکاران سابقش شهادت میدهد که توسط او مورد آزار و اذیت جنسی ...
چهار دوست که در حومه شهر سکونت دارند برای فرار از روزمرگی هر هفته یک شب دور هم جمع می شوند.اما وقتی به طور اتفاقی متوجه می شوند که بیگانگان در ظاهر همسایگان آنها در ...
خلبان یک خط هواپیمایی، هواپیمایی را از سقوط نجات می دهد و به سلامت به زمین می نشاند اما تحقیقاتی که در مورد عملکرد خلبان بعد از سانحه صورت می گیرد حقیقتی ناگوار را آشکار ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...