داستان زن جوانی که پس از جدایی به ورونای ایتالیا سفر می کند، اما متوجه می شود که ویلایی که رزرو کرده دو بار رزرو شده است و باید تعطیلات خود را با یک مرد بدبین بریتانیایی تقسیم کند.
تا قبل از فرا رسیدن کریسمس، ارواح چهار دوست پسر سابق لورن با او ملاقات می کنند. او باید یاد بگیرد که خوش قلب تر باشد و دلش را به دریا بزند و یا ریسک از دست دادن بهترین دوستش، نیت، را به جان بخرد.
داستان کیت، طراح طلا و جواهری که برای زوج های خوشبخت انگشتر می سازد. به کیت فرصتی داده می شود تا با معشوقه دوران کودکی خود ارتباط برقرار کند. آیا کیت انگشتری را که تمام عمر منتظرش بود دریافت می کند؟
کینگ روزنامه نگار ورزشی ساکن کالیفرنیا ست که همسرش را از دست داده و زندگی بسیار موفقی دارد، اما پسرش دیوید که مایه مباهات و شادمانی اوست، تصمیم دارد که ورزش بسکتبال را کنار بگذارد و در نتیجه از بورسیه تحصیلی هم محروم میشود. هدف دیوید رفتن به دانشکده هنر