در یک کانون اصلاح و تربیت نوجوانان، جایی که تماس فیزیکی ممنوع است، جو و ویلیام عاشق هم میشوند. برای دوست داشتن یکدیگر، آنها باید قانون را زیر پا بگذارند.
کارین، خانهدار ۳۴ ساله، مادر تماموقت زیگی ۱۷ ساله است. وقتی شرکتی که او را استخدام کرده بود، طبق قوانین سرمایهداری تصاحب میشود، کارین باید بین صادق بودن با خودش یا دروغ گفتن برای محافظت از خود و خانوادهاش یکی را انتخاب کند.
Marcia a young singer, recorded an album with Daredjane, a rock icon of 70's who accidentally dies, before the album release. Marcia faces difficulties in getting approval from Daredjane's right-holder Anthony, unless love gets in the way.
زهره که متقاعد شده طلاق او را از دختر کوچکش جدا میکند، با وجود رفتار خشونتآمیز شوهرش نمیتواند خودش را راضی به ترک او کند. او در سکوت از ضربات او رنج میبرد. اما همه چیز وقتی با چانگ سو آشنا میشود تغییر میکند.
هر شب که صوفیا خواب است ، پدرش "جیبی" او را به استوریلند، یک استودیوی فیلم فانتزی که در آن افسانه ای خارق العاده ، با نقش آفرینی جبی به عنوان نقش اصلی جان می گیرد، می برد...
خلاصه داستان :داستان در مورد رمی ، یک جوان و تازه کار است. و ملانی ، جوانی است که کارش تحقیقات در زمینه علم و دانش است این دو در نزدیکی یکدیگر زندگی می کنند و رفتار های عجیبی نسبت به هم دارند و…
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...