یک آتشنشان چترباز بازنشسته که باید با گذشته خود روبرو شود، چراکه از او خواسته می شود تا موتورسیکلت خود را هزار مایل در سراسر مونتانا با دختر نوجوانش که از او جدا شده است، سوار شود.
فیلم داستان یک گروه چهار نفره دانشجو و یک زن و شوهر و یک کارشناس را روایت می کند که پس از اتفاقات هیجان انگیز و فرو رفتن جهان در خاموشی برای بقای خود تلاش ...
سوزان در سن شش سالگی،شاهد قتل پدرش توسط مادرش می شود, بیست و پنج سال بعد، او به عنوان استاد روانشناسی مشغول به کار است؛ اما از اینکه همچون مادرش تبدیل به مجرم شود, واهمه دارد.
داستان وکیل قدرتمندی به نام مایکل و جوانی بدخلق به نام جمال که پس از سالها مورد سواستفاده قرار گرفتن در پرورشگاه اکنون در زندان به سر می برد. این دو باید با فائق آمدن بر تمامی تفاوت ها بدنبال اجرای عدالت باشند.
داستان فیلم در مورد یک ترانه سرای خجالتی به نام "هانا" است که متوجه شده دوستش "تئو" در درمان بیماری اسکیزوفرنی خود دچار مشکل شده است. "هانا" به "تئو" که تهیه کننده ای قابل احترام است، کمک می کند تا وارد یک مرکز روانپزشکی شود و به آن پایبند بماند. این مرکز
پسری به نام بیلی ناامید و عصبی زندگی فقیرانه خود را ادامه می دهد. دوستش مایک به او می آموزد که چگونه از این وضعیت بیرون آید. او به همراه دوستش پیش میرود تا اینکه ...
نوجوانان یک محله ی کم درآمد ، برای یک خلافکار خطرناک و خشن کار میکنند. اما زمانی که شخصی به نام کت کارتر ، که به نظر میرسد رازی را مخفی میکند ، وارد شهر ...
یک مادر بهمراه دختر 18 ساله اش به حومه شهر نقل مکان میکنند تا پس از اتفاقی که در خانه قبلی برایشان رخ داد، به آرامش برسند، اما در این خانه هم انگار یک سایه ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...