پنج مرد جوان ده سال پس از اتمام تحصیلات پزشکی خود، در یک قطار باری دوباره به هم میرسند. آنها گذشته مشترک خود را به یاد میآورند، زمانی که لهستان تحت سلطه استالینیسم کینهتوز بود.
رابطه عاشقانه کاسکا و پاتریک زمانی مورد آزمایش قرار میگیرد که آنها به یکدیگر مشکوک به خیانت میشوند. دخالت همسایههایشان در امور آنها اوضاع را بدتر میکند.
هنگامی که یک دانشمند دلشکسته برای شروعی مجدد به خانه باز می گردد، برادرش فرد غریبه و خوش تیپی را اجیر می کند تا وی را متقاعد سازد زمین های خود را به فروش برساند.
داستان در سال 1870 در شهر کوچکی در روسیه آغاز می شود. گروهی از انقلابیون جوان می خواهند با خشونت سیستم را نابود کنند. آنها تصور می کنند اینکار تنها راه ممکن برای تغییر جامعه ...
به دلیل خطر و شرایط سخت، رانندگان حمل و نقل چوب که در جنگل های جنوب شرقی لهستان مشغول به کار هستند، قصد اعتصاب و ترک شغل خود را دارند. در این میان یک فعال حزبی به آنجا می آید تا نظرشان را عوض کند.
فیلم در قرن هفدهم و در دوران جنگ بین سوئد و لهستان اتفاق افتاده و داستان رابطه عشقانه بین سربازی خشن و زنی جوان که تلاش دارد او را آرام کند را روایت می کند...
در بحبوحه و بحران جنگجهانی دوم در بخش لهستانی لیتوانی، ویتیک یک جوان دبیرستانی است که امیدوار است تا در آزمون ورود به دانشگاه قبول شود، او آلینا را دوست دارد، کسی که با او....
شانس کور در مورد زندگی یک دانشجوی پزشکی به نام ویتک در لهستان مدرن است.او در کودکی از دوستانش جدا شده و به خواست پدرش در حال تحصیل رشته پزشکی است.پدر در هنگام مرگ، آزادی ...
داستان این فیلم دو اپیزود از جنگ جهانی دوم را به تصویر می کشد. در اپیزود اول پسری زیرک که سعی در نجات جان خودش دارد در نهایت تبدیل به یک قهرمان می شود و دلیلی برای مبارزه پیدا میکند. او در ابتدا از تمرینات سر باز می زند و به مستی و بزدلی می پردازد. اراده او بیشتر برای زنده ماندن است تا داشتن یک مرگ قهرمانانه. در اپیزود دوم، تلاش های ناامیدانه یه زندانی برای فرار از زندان را نشان می دهد که دیگر نمی تواند بی تفاوتی سربازان حرفه ای زندانی را ببیند. با این وجود فرار او باعث ایجاد امید بین دیگر زندانیان می شود در حالیکه این فرار از طرف آلمانی ها و بعضاً زندانیان پنهان می شود.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...