در دهه ۱۹۲۰، زمانی که تایوان مستعمره ژاپن بود، شهر کوچک چیو-فن به خاطر معادن طلایش مشهور بود. چو و وی با فرار از کنترل اربابان، به جویندگان طلا در چیو-فن میپیوندند، به این امید که روزی ثروتمند شوند و زمین خود را داشته باشند. در این شهر کوچک دو نوع زن وجود دارد: خانهداران سختکوش و روسپیها. دسته اول همیشه با فقر دست و پنجه نرم میکنند. جو یکی از آنهاست. مردم معتقدند که او محکوم به بیوه شدن است. او دو بار ازدواج کرد. هر دو شوهرش فوت کردهاند.
فیلم بر روی سه شهروند که ناخواسته در یک آپارتمان مشترک ساکن می شوند تمرکز می کند.”می” یک مامور مشاور املاک که از شغلش برای روابط نامشروع خود استفاده می کند،”آه جونگ” معشوق فعلی او ...
"Swan Lake," "The Ugly Duckling," magical realism, and two Chinese men in Tokyo. Jun is mildly mentally disabled, in his late 20s, living with his siblings after his mother has died. Knowing he's a burden to them, he runs away to the Shinjuku district where, on the first night, he recognizes another Chinese he knew in school years earlier - it's Hoi, a wannabe gangster deeply in debt to a loan shark who's just had him beaten. Jun helps Hoi home and the next day a quasi-protectorate starts. Hoi a
پسری کم شنوا، به مدرسهای برای کودکان به همراه نیازهای ویژه، منتقل میگردد. طولی نمیکشد که هیجان و اشتیاق این پسر برای ورود به یک محیط جدید، به ترس تبدیل میشود. وی در مدرسه، متوجه وقایعی میشود که ....
«چو» (لونگ)، سرآشپز ماهر بازنشسته، هم راه با سه دختر دم بختش، «جياجن، (يانگ)، معلم شيمي که مسيحي شده، «جيا چي ين» (وو)، کارمند ارشد خطوط هوايي و «جيا نيگ» (وانگ) دانشجويي که در همبرگر ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...