شرق-برلین، 1961، اندکی پس از برپایی دیوار. کنراد، سوفی و سه تن از دوستانشان قصد دارند یک فرار جسورانه به آلمان غربی داشته باشند. تلاش موفقیت آمیز است، به جز کنراد، که عقب مانده است.
دو مرد جوان که هردو مبتلا به سرطان هستند و آخرین روزهای زندگی شان را سپری می کنند، با یکدیگر در اتاق بیمارستان آشنا می شوند. آن ها تصمیم می گیرند برای آخرین بار سفری ...
خلاصه داستان :داستان درمورد شخصی به نام لارا است که می خواد تولد 60 سالگی اش را جشن بگیرد در همان روز، عصر پسرش نخستین کنسرت پیانوی خود را برگزار می کند و…
مردی به همراه مدیر برنامه و دوست دخترش به کلوبهای سراسر جهان میرود. در آستانه انتشار بزرگترین آلبومشان، او پس از مصرف بیش از حد مواد مخدر در یک کنسرت، در یک کلینیک روانپزشکی بستری میشود.
هشت دوست با کمک یکدیگر به طور مداوم خانه هایشان را عوض می کنند؛ از یک آپارتمان به آپارتمانی دیگر، از یک خانه ی شریکی به یک خانه ی شریکی دیگر. این تغییرات همچنین باعث تغییر روابط آن ها نیز می شود؛ بعضی روابط به هم می خورند و برخی دیگر رشد می کنند...
اواسط قرن هجدهم، فرانسه. جوانی به نام «ژان باتیست گرنوی» (ویشو) با یک حس بویایی بی نظیر، برای خلق بهترین عطر دنیا به جنایت روی می آورد تا «اسانس» انسانی به دست بیاورد...
فیلم، دو هفته آخر زندگی «پیشوا» یعنی از 17 تا آخر آوریل سال 1945 میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهی هیتلر به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...