هرج و مرج در لس آنجلس حاکم شده است، چراکه سه جنایتکار به رهبری یک مغز متفکر روان پریش به نام مک مسترز، یک ایستگاه پلیس را تصرف و تهدید می کنند که اگر باج بزرگی پرداخت نشود، همه افراد آنجا را خواهند کشت.
داستان چند مهاجم که حمله آنها به یک خانه تبدیل به تیراندازی خونینی می شود و به ناچار در خانهی یک مادر تنها و مجرد مخفی می شوند تا بتوانند نقشه فرار خود را عملی کنند.
کیت و کیم راسل به تازگی ازدواج کرده و ماه عسل ماجراجویی را در بیابان آغاز کرده اند. اما با کمال تعجب، آنها بیشتر از آنچه که بدنبال یک جفت غار مسکونی افتاده بودند ...
داچ، اولین قسمت یک سه گانه. جایمز برنارد جونیور که به داچ شناخته میشود، به خطرناک ترین مجرم در نیوجرسی تبدیل شده است. با توانایی اش در این کار به عنوان یک دزد ماشین، از فرصتش برای حکمرانی بر خیابانها استفاده میکند. با هردوی...
پس از آنكه كارآگاه سابق پلیس (ریچارد تایسون) و روانپزشكی به نام (كورت سینكلر)، یک پدر عزادار (مت سینكوانتا) را برای گرفتن انتقام متقاعد می كنندد ، همه چیز رنگ و بوی خشونت به خود می گیرد...
هنگامی که "مارک مایرز" و "زین دانیلز" با یکدیگر ملاقات می کنند هنوز چیز قابل توجهی را نیافته اند. آنها با هم سفری را آغاز کرده که اکثر مردم هرگز آغاز نخواهند کرد. سفری به درون، برای یافتن استعداد واقعی شان.
بوکسوری جوان به نام "ایمیلیو" از محله فقیر نشین در آرزوی کسب دستکش طلایی و قهرمانی بوکس می باشد، اما وقتی به زندان می افتد, بر سر دوراهی عجیبی قرار میگیرد.
«تام» (کاويزل) را که ظاهرا پيمانکار است، پليس هاي مخفي وسط شهر سن فرانسيسکو بازداشت مي کنند. جرم او جنايت، از نوع مشکوک و نظامي اش است. اين طور که پيداست، در پس ظاهر معمولي ...
یک زن آمریکایی_آفریقایی تبار با یک پلیس مرد سفید پوست برخورد می کند و او را مرده رها می کند. دنیا یک شکار واقعی را از طریق رسانه ها تماشا می کنند که همگی به دنبال زن و جستجوی حقیقت هستند...
یک جوخه ی ضد تروریستی در حال جابجایی رئیس شرور یک سازمان تبهکاری می باشد. آن ها بعد از حمله ی فاجعه بار بیگانگان به زمین، باید از بازداشتگاه شهر فرار کنند...
وقتی که نامزد مگان کشته می شود، او به سرتاسر کشور سفر می کند و زندگی اش را با دوست پسر جدیدش و رابطه ای نزدیک تر با خواهرش، از نو می سازد. هنگامی که او با یکی از همکار های قدیمی اش، لوید، دوست می شود، اوضاع رو به بدتر شدن می رود.
نگاهی صادقانه و طنز آمیز به روند برقراری رابطه، از دید چندین نفر. اریک و الکس پیش از این که از کار بیکار شوند، با هم همکار بودند. آن ها در یک مصاحبه ی کاری دوباره با هم دیدار می کنند و...
"سم" از پدر خود فاصله می گیرد.وقتی پدرش از دنیا می رود او برای مراسم ترحیم به خانه بازمی گردد.او به دنبال ارثیه پدرش است اما متوجه می شود که او همه ی پولهای خود ...