تجونیا دین زمانی که شوهرش تکو عمر در یک کمین کشته می شود رهبری را به عهده می گیرد. حضور کاریزماتیک دیِن و قدرت بقا، مردم محلی را به پیوستن و ادامه مخالفت خود با هلندی ها در آچه در سال 1896 تشویق می کند.
«مایا» و بهترین دوستش «دینی» در تلاشند تا از پس مشکلات زندگی در شهر برآیند. اما مایا به زودی متوجه می شود که میتواند از خانواده ثروتمند خود اموالی به ارث ببرد. بنابراین آنها بی خبر از خطراتی که پیش رویشان است، به زادگاه مایا برمیگردند.
یودا خانه خود را ترک می کند تا مرانتوا، آئینی قدیمی که تجربه زندگی در شهرهای بزرگ را برایش به ارمغان می آورد، را به جای آورد. او وارد جاکارتا می شود تا به عنوان ...